چه تماشایی بود امروز! از رکوردشکنیهای پیاپیِ مجید فرزین در وزنهبرداری که مثل موجهای خروشان، بیقرارِ اوج گرفتن بود و رام نشدنی مینمود؛ تا پرتابِ نیزهی محمدرضا خالوندی به دورترین فاصله برای شکستن رکورد جهانی و راحت کردن خیال همه بابت گرفتن مدال طلا؛ تا دونقرهی عبدالله حیدری و سجاد محمدیان؛ تا بازی تماشایی تیم والیبال نشستهی مردان مقابل حریف قدیمی، بوسنی هرزگوین، و بردِ قاطعش در سه گیم متوالی؛ تا طعم شیرین نخستین پیروزی دختران والیبال نشسته مقابل رواندا… امروز روز کولاکیِ پارالمپینهای ایران بود در گرمای شرجی ریو. در چهرهی مجید فرزین رنج زیادی میبینم که شاید بازتاب زندگیاش باشد. المپیک ۲۰۱۲ بود که در حیاط دهکدهی ورزشکاران روبرویش نشستم برای شنیدن قصهی زندگیاش. پسر روستای مرادلو، بیله سوار اردبیل، از کودکیاش گفت که به سبب تزریق آمپول اشتباه فلج شد. مجید عاشق درس و مدرسه بود اما وقتی باران میآمد، تمام راه خاکیِ روستا گِل میشد و ویلچر پسرک از حرکت میایستاد. آن وقت بود که پدر یا مادرش او را کول میکردند و به مدرسه میبردند. تا برسند به کلاس درس، مجید آب شده بود از خجالت، بابت آنهمه زحمتی که برای عزیزانش داشت. آن روز در حیاط دهکدهی پارالمپیک بغض مجید ترکید وقتی از سختیهای پدر و مادرش گفت. شادی مدال طلای پارالمپیک لندن آمیخته شد با یادآوری سالهایی که بر همهی آنها به سختی گذشته بود. وقتی کتاب خاطرات لندن را نوشتم، نامهی هشتم را به مجید فرزین و به رنجهایش اختصاص دادم که البته فصل مشترکِ همهی ماجراهای زندگی همراه با معلولیت است: “نامۀ هشتم؛ مجید فرزین، مدال طلای وزنهبرداری: سلام به رنجهای زندگی. سلام به رنجها که خمیرمایۀ مدالهایم هستند. سلام به رنج فقر، به رنج محرومیت، به رنج تنهایی، به رنج معلولیت، به رنج غربت در میان بعضی افراد همزبان اما نه شاید همدل، به رنج روزهای کسالتبار اردوها، به رنج تمرینها و مسابقهها. سلام به رنجهایی که تار و پودم را از پولاد بافتند تا خم نشوم، نشکنم، از پا در نیایم. این رنجها تنها متعلق به من نیست؛ ماجرای مشترک تمامی ورزشکاران جانباز و معلول است، ماجرای ما مردان و زنان میدان پارالمپیک که گویی هر کدام بیتی از رنجیم؛ وزنمان پر از دشواری، اما قافیهمان امید. اگر میشد بر رنجهای زندگیام بوسه بزنم، میزدم تا قدردان آفرینشگریشان باشم. اگر امروز قهرمانم، اگر میدان و مدالی هست برای مفتخرشدن، همه حاصل همان رنجهاست که در نهایتِ یأس، امید میآفرینند. رنجها را به جان خریدیم تا به روی شیرین زندگی برسیم؛ به رویِ خوشی، به رویِ پیروزی، به روی دستِ پُر برگشتن از میدان. گویی انسانِ بیرنج، انسان بیزندگی و بیسرنوشت است…”
* نگین حسینی، روزنامه نگار، فعال حقوق معلولیت
** نتایج پنجمین روز بازیها:
مجید فرزین مدال طلای وزنه برداری را در وزن ۸۰- به دست آورد. او امروز سه بار رکورد جهانی وزنه برداری را جا به جا کرد.
در پرتاب نیزه، محمدرضا خالوندی و عبدالله حیدری نشانهای طلا و نقره پارالمپیک را از آن ایران کردند.
سجاد محمدیان، مدال نقرهی رقابتهای پرتاب وزنه را به دست آورد. اما حسینی پناه و نکویی مجد از دستیابی به مدال بازماندند.
تیم ملی بسکتبال با ویلچر ایران بر تیم الجزایر غلبه کرد و با توجه به باخت تیم آلمان از برزیل، امکان صعود تیم ایران به مرحله بعد فراهم شد.
بانوان تیم ملی والیبال نشسته ایران بر تیم ملی رواندا غلبه کردند.
تیم ملی فوتبال هفت نفره ایران در سومین پیروزی پیاپی، بر تیم هلند غلبه کرد.
تیم میکس کامپوند ایران با ترکیب هادی نوری و سمیه عباسپور با نتیجه ۱۵۳ بر ۱۴۸ مغلوب تیم کره جنوبی شدند و نتوانستند به مرحلهی بعد راه یابند.