شکر آن را که تو در عشرتی ای مرغ چمن به اسیران قفس مژده گلزار بیار
کام جان تلخ شد از صبر که کردم بی دوست عشوهای زان لب شیرین شکربار بیار
روزگاریست که دل چهره مقصود ندید ساقیا آن قدح آینه کردار بیار
دلق حافظ به چه ارزد به میاش رنگین کن وان گهش مست و خراب از سر بازار بیار
….
شکر آن را که تو در عشرتی ای مرغ چمن به اسیران قفس مژده گلزار بیار
کام جان تلخ شد از صبر که کردم بی دوست عشوهای زان لب شیرین شکربار بیار
روزگاریست که دل چهره مقصود ندید ساقیا آن قدح آینه کردار بیار
دلق حافظ به چه ارزد به میاش رنگین کن وان گهش مست و خراب از سر بازار بیار
….