دلنوشتههای معلولیت – ۲
نگین حسینی
گاهی خطاهای رفتاری مردم ناآشنا به حقوق معلولیت را از خطاهای رفتاری خودم استخراج میکنم. در روزها و سالهایی که اتفاقاً همچنان در حوزۀ معلولیت فعال بودم وتازه حواسم به رفتارم، نگاهم، و برخوردم نسبت به افراد دارای معلولیت بود، هنوز نکتههایی وجود داشت که نمیدانستم (که شاید هنوز هم نمیدانم). مهمترین دلیلش این بود که کسی به من نگفت. نه از دوستان دارای معلولیت که صمیمی هم بودیم؛ و نه از خانوادههای آنها، از کسی چیزی نشنیدم که لحظهای مرا متوجه رفتار اشتباهم کند. حتی در مصاحبههایم، وقتی از افراد معلول در مورد برخوردها و رفتارهای نادرست اجتماعی میپرسیدم، بیشتر انتقادهایشان متوجه موضوع «ترحم» یا رفتار ترحمآمیز مردم بود. کسی نکتههای ریز و اتفاقا مهم را نه در فضای دوستانه گوشزد کرد و نه در مصاحبهها.
یکی از شایعترین رفتارهای نادرستی که عموم مردم نسبت به افراد دارای معلولیت دارند، این است که در مواجهه با آنها زیاده از حد احساس راحتی میکنند؛ و گاهی حتی آنها را لمس یا به عبارت عامیانه تر ناز میکنند. این واکنش هنگام برخورد با افراد معلولی که جنس مخالف هم دارند، شایع است. پسران جوانی را دیدهام که وقتی دختر خانمی را میبینند که روی ویلچر نشسته یا جثۀ کوچکی دارد، به خود اجازه میدهند مثلا لُپ او را بکشند یا از روی صمیمیت دست روی شانهاش بگذارند. همینطور بالعکس: دختران جوان و زیبایی که وقتی با پسری دارای معلولیت آشنا میشوند، غریزۀ «مادری»شان گل میکند و به بهانههای مختلف دستی به سر و گوش پسر بدبخت! میکشند.
این رفتارها ریشه در این باور نادرست دارد که افراد دارای معلولیت فاقد غریزههای طبیعی هستند؛ یا اینکه تصور میشود که چون فلانی معلول است، پس بطور طبیعی حریم امنی در مورد روابط زن و مرد ایجاد شده است. حتی بعضی از مردم هستند که صرفاً از روی عاطفۀ زیاد و برای نشان دادن احساس محبت خود، دستی روی سر و صورت فرد معلول و همجنس خود میکشند. همین اخیراً یکی از دوستان دارای معلولیتم (فکر کنم آقای رضا عبداللهی بود) از مراسمی رسمی سخن گفت که در آن، یکی از مسئولان شرکت کننده، لپ ایشان را کشیده بود!
در مورد وسایل کمکی معلولیت نیز قواعد رفتاری وجود دارد. این وسایل کمکی، اعم از ویلچر، عصا، واکر، اندام مصنوعی (پروتز) و غیره، بخشی از بدن و وجود فرد دارای معلولیت هستند. افراد زیادی را دیدهام که وقتی ویلچر یا عصای فرد معلول را در گوشهای میبینند، بدون اجازه به آن دست میزنند یا جابه جایش میکنند. در مواردی گاهی حتی به ویلچری که روی آن شخص معلول نشسته، تکیه میدهند یا دستههایش را میگیرند و فرد را (بیآنکه خودش درخواست کرده باشد) تکان میدهند.
خودتان را بگذارید جای فردی که معلولیت دارد: شما یک انسان هستید و مشکلی جسمانی یا حتی ذهنی باعث شده جامعه احساس کند شما با دیگران تفاوت دارید؛ در حالی که شما هیچ تفاوتی به لحاظ شخصیتی و احساسی با دیگران در خود نمیبینید و توقع دارید که حقوق شما، حریم شما، و شخصیت شما حفظ ومحترم شمرده شود. حریم شما عبارت است از بدن و لباس و وسایل شخصی شما. آیا دوست دارید کسی بیاجازه به حریم شما دست بزند؟
شاید در اینجا این سوال ایجاد شود که: پس باید چه کرد؟ از کجا بدانیم کدام رفتار درست و کدام نادرست است؟ کدام رفتار برخورنده است و کدام نیست؟
و جوابی که تقریبا نکتۀ کلیدی در رفتار با افراد معلولیت است: اگر طرف شما معلول نبود، چه رفتاری میکردید؟
بنابراین وقتی به هر شخص معلولی میرسید، بله به “هر شخص معلولی”، اعم از کودک، نوجوان، جوان، پیر، زن، مرد، تحصیل کرده، تحصیل نکرده، شاغل، بیکار، با هر معلولیتی اعم از جسمی خفیف، جسمی شدید، روی ویلچر، با عصا، با واکر، معلولیت ذهنی و… فکر کنید که اگر او معلولیت نداشت، چه برخوردی داشتید؟ آیا به خودتان اجازه میدادید بیدلیل وارد گفت و گو با او یا خانوادهاش شوید؟ آیا به خودتان اجازه میدادید که نازش کنید؟ اگر طرف شما جنس مخالف شما است، آیا به خودتان اجازه میدادید به او دست بزنید؟ اگر طرف همجنس شماست، آیا به راحتی میتوانستید لمسش کنید؟
* استفاده از این مطلب با ذکر منبع و تماس با نویسنده مجاز است: neginh@gmail.com
شاه کلید همه ارزشهای خلاقی که گاهی به آن قانون طلایی نیز گفته میشود همین است
مقاله شما به زیبایی و با نشان دادن نمونه های عینی و ملموس مصداق های این قانون طلایی را نشان داده است
نه تنها در حوزه معلولیت ، بلکه در تمامی انواع و اقسام روابط میان فردی و چه بسا در حوزه درون فردی نیزی این قانون مبنا و بنیاد اخلاق است
زنده و سرافراز باشید
_________________
پاسخ: ممنون آقا دکتر عبایی عزیز. همیشه از دیدن نظرات شما خوشحال می شوم. شاد باشید
حرف دل ما بود نگین جان
کاشکی همه میفهمیدن ………………..
تشکر که هرجای دنیا باشی هنوز به فکر مائی
با تشکر از این همه حسن توجه جناب عالی و نگاه عمیق درونی شده شما به این قشر إنسان های معصوم که بارها از من و امثال من بهترند خواستم عرض کنم این دسته به علت عدم وجود حاشیه های روزمرگی ما بسیار هوشیارند و فهم ودرک زیادی به نگاه و نوع توجه ما دارند.ممنون از شما که همیشه از مطالبتون یاد میگیرم.
____________
پاسخ: ممنون از لطف شما. شاد باشید
سلام نگین جانم .. تا به حال به این موضوع تا این حد عمیق فکر نکرده بودم .. هرچند به طور حسی تا به حال همچین برخوردی نداشتم مگر در مواردی که با کودکی نابینا بخواهم صحبت کنم که همسن پسرم باشه آن وقت دستش را میگیرم . کلا به غیر از صحبت های خیلی صمیمانه لمس کردن دست دیگران معنی نداره نمیدونم چرا برخی اصرار دارند محبت خودشون رو این طور ابراز کنند !!!
در ارتباط با نابینایان این موضع خیلی پررنگ تر هست بارها در مراکز و مدارس ویژه نابینایان این صحنه ها را دیدم وقتی مربیان یا معلمین خصوصا خانم میخواهد فرد نابینایی را به محلی راهنمایی کنند خیلی هم اگر با ادب باشند گوشه آستین او را گرفته و او را به آن سمت میکشند که واقعا دیدن این صحنه ها ناراحتم میکند بعضا پسران بزرگتر واکنش های معترضانه ایی هم دارند .. فرهنگ سازی در برخی از مجامع یک قرن طول میکشه ! نمیدونم واقعا میشه اول فقط به مربیان بچه های استثنایی و معلول این موضوع رو اموزش داد یا خیر !!!؟؟
کامنت دونی مطلب قبلیت بسته شده اینجا کامنت ش رو میگذارم .. در خصوص اطلاق عنوان معلول من خودم مدتهاست حساسیت ندارم ولی به کرات دیدم خانواده ها خیلی ناراحت میشوند .. یکی از مادران ما هست که از هر کلمه ایی که + کور باشه بشدت میترسه و تمام این واژه ها رو از زندگیش محو کرد ! خانم تحصیلکرده و بسیار فرهنگی هم هست .. میگفت حتی در بافتنی هم از لغت کور کردن بافتنی استفاده نمیکنم ! یا موش کور ! کوردل ! مرکوری حتی !!!! یه جوری بیمار این واژه است !!فکر میکنم اولین برخوردهایی که افراد با واژه ها دارند در ساختن ذهنیت های آن ها نسبت به این واژه تاثیر مستقیم داره .. من از کلمه نابینا بدم میاد ولی گاهی وقت ها واقعا دلم میخواد از کلمه کور استفاده کنم ! فکر میکنم با نیاوردن این اسم جلوی حسن فقط حساسیت او رو بیشتر میکنم ! به هر حال او بارها و بارها این کلمه رو خطاب به خودش میشنوه ..
آخر اینکه شما چرا از ۱۴ دی ننوشتی !؟ اصن شما کجایی !؟ خوبی انشالله ؟! 🙂
_____________
پاسخ: ممنون از نظراتت مادر سپید مهربون. آره خودمم منم در مورد بعضی کلمه ها مثل همین کور حساسیت دارم. نه که اصلا حذفش کنم اما تاحد ممکن سعی می کنم کمتر به کار ببرم. واقعیتش گاهی نمیدونم باید چکار کرد. آیا باید حساسیت ها را در نظر گرفت، یا اینکه حساسیت زدایی کرد؟ نمیدونم واقعا.
ضمنا همین اطرافم. ببین دوباره به روز شدم 🙂
آقای دکتر عبایی اشاره ای به خود این قانون طلایی نکردند
این قانون همان جمله قدیمی است
هرچیزی رو که برای خودت نمی پسندی برای دیگران هم نپسند 🙂
از پریسا متشکرم که قانون طلایی اخلاق را – که از قلم من افتاده بود – به درستی برای خوانندگان این پنجره بازگویی کرد