لطفا قاتل نباش، آقای پیستوریوس!

تا دلت بخواد، قاتل و آدمکش داشتیم در این دنیای وحشی. چیزی که کم داشتیم، تو بودی اسکار عزیز یا کسی مثل تو که بیاد با وجود همۀ کاستی ها و تبعیض ها، اون قدم های بزرگ و بلند رو برداره، کنار دونده هایی با دو پای سالم بایسته، استارت بزنه، بدوئه… تو رو خدا قاتل نباش آقای پیستوریوس، و نخواه که این معدود بارقه های امید و دلگرمی هم تو زندگی ما خاموش بشه…

اسکار عزیز، نمیخوام شماتت کنم چون هنوز زوده برای هر قضاوتی اما خیلی دوست دارم بدونم چی کم داشتی که دست به این کار زدی؟ دلم میخواد فکر کنم اشتباه کردی، که فکر کردی دزدی وارد خانه ات شده و شلیک کردی، دلم می خواد فکرم درست باشه نه اینکه خودمو گول بزنم… اما از اون روز که خونین ترین ولنتاین تاریخ معاصر رو رقم زدی، هر وقت که یادت می افتم، انگار یهو چهار گلوله شلیک میشه تو قلبِ خاطراتم، باورهام، اعتمادم… حس می کنم می افتم زمین، غرق در این خون میشم و ناباور نگاهت می کنم که اسلحه دستت گرفتی و با چشمای از حدقه درآمده، به من زل زدی!

یادم میاد آخرین بار که چیزی تو دستانت دیدم، پارالمپیک لندن بود که تو مسابقۀ امدادی شرکت کردی و چوب امداد را که تو دستت فشرده بودی، به خط پایان رسوندی… یادمه کنار بچه های کوچیکی مثل کودکی های خودت راه رفتی، با پاهای کوچولوی تیغه‌ایشون دویدی؛ و بهشون یاد دادی که معلولیت رو به معنی ناتوانی ندونن و از همین حالا فکر کنن که باید تو جامعه باشن و رقابت کنن… یادم میاد که چه مسیر سختی را طی کردی تا به المپیک برسی و کنار رقیبانت که معلولیت جسمی نداشتن، بدوی…

آه… چقدر خاطره خوب ازت دارم اما باز چهار گلوله، همون گلوله های لعنتی از اون تپانچه لعنتی شلیک میشن و منو خاطراتمو از پا در میارن…

لطفا قاتل نباش آقای پیستوریوس، که بدجور داریم تو خون دست و پا می زنیم این روزها…

خبر مرتبط: اسکار پیستوریوس، نخستین ورزشکار دارای معلولیت در بازی های المپیک (لندن ۲۰۱۲) روز ۱۴ فوریه ۲۰۱۳ دوست دختر خود را به ضرب چهار گلوله از پا در آورد.

مطالب قبلی: اسطوره المپیک ۲۰۱۲

5 نظر در “لطفا قاتل نباش، آقای پیستوریوس!

  1. چه اتفاق هولناکی ……. !
    ای کاش اتفاق نمی افتاد …….
    اما بیا واقع بین باشیم ………….. مگر همیشه نمی گفتیم و نمیگوییم که تفاوتی از بعد انسانی میان افراد فاقد معلولیت و افراد دارای معلولیت نیست ؟
    پس چرا افراد دارای معلولیت را به مثابه فرشتگانی که توانایی خطا کردن ندارند تصور کنیم ….. ؟
    چرا انها را مانند همه دیگر انسانها به تصویر نکشیم … ادمهایی که میتوانند سفید . خاکستری و یا سیاه باشند
    افرادی که مانند همه انسانها میتوانند و حق دارند ازمون و خطا داشته باشند . افرادی که میتوانند و حق دارند گناه کار باشند … میتوانند افرینش کنند و خراب کنند . انها نیز انسانند با همه نیکی ها و لغزشهایشان …. نگین عزیز بیا واقع باشیم و با به رسمت شناختن طبیعت بشری، برای همه صلح و رستگاری بخواهیم
    __________
    پاسخ: سلام آقای دکتر عبایی عزیز. ممنون از توجه و نظر شما. به نکته خیلی خوبی اشاره کردید که نباید تفاوتی بین افراد دارای معلولیت و غیرمعلول باشه.
    من هم کاملا قبول دارم و سعی می کنم به این مساله فارغ از جنبۀ معلول بودن پیستوریوس نگاه کنم.
    راستش ناراحتی ام به خاطر این نیست که “یک فرد دارای معلولیت” مرتکب چنین کاری شده. بلکه من برای ایشان به عنوان یک “ورزشکار حرفه ای” و “یک انسان قابل تقدیر” احترام بسیار زیادی قائل بودم
    درست همانطور که مثلا پائولو مالدینی را از همان روزهای اوج فوتبالش تا امروز که بازنشسته شده، به عنوان ورزشکاری حرفه ای و در عین حال با استانداردهای اخلاقی و خانوادگی بالا، قبول داشته و دارم و مسلما دلم نمیخواد روزی در چنین شرایطی قرار بگیره که مثلا به عنوان یک مجرم محاکمه بشه
    در مورد پیستوریوس هم همین حالت بود… هنوز باورم نمیشه چنین انسان مهربون و آرامی بتونه “قتل عمد” مرتکب بشه
    همه ما شاید کسانی را در زندگی شخصی مون دیده باشیم و بشناسیم که فکر کنیم به دلایل مختلف، قابلیت دارند یا قابلیتشو نشون داده اند که روزی مثلا “قتل عمد” مرتکب بشن. یعنی فاصله ای تا جرم و جنایت ندارند
    اما هرقدر هم بخواهیم خاکستری نگاه و قضاوت کنیم، نمیتونیم این احتمالا را در مورد “هرکسی” که می شناسیم، بدیم
    من البته پیستوریوس را در حدی نمی شناسم که بتونم قضاوتی از این دست داشته باشم
    فقط دوست نداشته و ندارم چنین پسر فعال، آرام، مهربان، پرانرژی و البته یک الگوی جهانی برای هر کسی، اینطور با زندگی خودش و دیگری و خانواده های دو طرف بازی کرده باشه
    بازم از توجه و نظر شما ممنونم

  2. از دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست!

    گفت آنچه یافت می نشود آنم آرزوست!
    احساسی که لحظاتی بعد از دیدن خبر در صفحه اول سایت های خبری در این شبکه جهان گستر در پَسِ چشمان حیرت زده ام شکل گرفت، بسیار شبیه به احساس شما بود؛ اما اندیشه ای که پس از فرود احساس اوج گرفته در درونم خودنمایی کرد با آنچه دکتر عبایی عزیز گفتند موافقت داشت.
    شاید بالاخره باید چند خطی بنویسم درباره آنچه پس از خواندن مطلب “انسانم آرزوست ؟!”* میخواستم بنویسم و آنجا فقط نوشتم:
    شاید باید پذیرفت که:
    آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست ××× عالمی از نو بباید ساخت وز نو آدمی

    شاید بنویسم، شاید!
    *

  3. سلام
    من از اسکار خیلی خوشم می اومد به خاطر اراده ای که داشت ولی همیشه تو دلم مادرش رو تحسین می کردم و البته داستان مادرشو واسه همه تعریف می کردم که ببینید این مادر چگونه این حس توانایی رو به پسرش منتقل کرده و اجازه نداده اسکار احساس ناتوانی کنه به خاطر معلولیتش(جمله ی مادرش که به اسکار میگفته برو پاهاتو بپوش تا اسکار احساس ناتوانی نکنه مصداق همین قضیه است). اگه اسکار به اینجا رسید به خاطر مادرش بود و البته اگه تمام معلولین کسی مثل مادر اسکار داشتن قطعا به موفقیتای زیادی می رسیدن!
    اسکار هم مثل همه ی آدمای سالم … شاید دیگه داستانشو برای کسی نقل نکنم اما مادرشو هنوز تو قلبم تحسین می کنم.

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.