4 نظر در “کی باید جواب بده؟!!

  1. می بینی خانم دکتر؟!
    می بینم که حتی شما هم دیگه ناچار شدید برخلاف پیشنهاد حکیم بزرگ شرق یعنی کنفسیوس “به جای روشن کردن شمع به تاریکی لعنت بفرستید”!!!؟
    البته دلیل و پاسخ در متن کوتاه ولی عمیق و پرمعنایی که ذیل عکس نوشته اید مستتر است:
    … نخواست
    چند وقت پیش بود که به مروج این اندیشه کنفسیوس در اینجا که از قضا هم من و هم شما می شناسیمش گفتم:
    این تفکر اینجا جواب نمیدهد و در پاسخ چرای ایشان هم عرض کردم:
    به دلیلی بسیار ساده، چون بومی نیست عزیز!
    و ادامه دادم:
    اصولاً اینجا شمعی را که تو سعی میکنی روشن کنی، دیگران فوت می کنند!؟ میدانی چرا؟ چون شب پرست شده اند و عاشق تاریکی! اینجا کسی روشنایی نمی خواهد!
    بله، درد ما همان نخواستن است!
    نمی خواهیم ببینیم؛ مبادا حالمان بد شود!
    نمی خواهیم فکر کنیم؛ مبادا مصرف انرژی مغزمان باعث خستگی جسممان شود!
    نمی خواهیم بدانیم؛ مبادا مسئولیتمان بیشتر شود!
    نمی خواهیم کاری انجام دهیم؛ مبادا هزینه ای تحمیلمان شود!
    نمی خواهیم بفهمیم؛ مبادا نیاز به خوب شدن را احساس کنیم!
    نمی خواهیم خوب شویم؛ مبادا خوب شدنمان مستلزم درد درمان باشد!
    خلاصه، خوشیم به همین وضع لعنتی!
    که ای لعنت به این طور زنده ماندن لعنتی!
    ____________________
    پاسخ: درسته آقا مهیار. گاهی آدم اینقدر بهش فشار میاد که چاره ای جز لعنت باعث و بانیش نداره.
    اما خب میدونی، در کنار این لعنت، میشه همچنان به فکر روشن کردن شمعی هم بود. چه ایراد داره هر دوش باهم؟
    🙂

  2. مگر اینکه خدای نخواسته دچار خود آزاری یا دیگر آزاری شده باشیم، که هی ما روشن کنیم آن دیگری فوت کند! نه یکبار، نه دوبار، نه هزار بار!
    باباجان نمی خواهند روشنایی را! اصلاً چشمانشان به تاریکی خو گرفته و روشنایی آزارشان می دهد!
    در چنین فضایی، بهتر است آنها را به حال خودشان بگذارید و تاریکی را به مقصد روشنایی ترک کنید؛ شاید سرزمین آفتاب!
    قصه “چو می بینی که نابینا و چاه است * اگر خاموش بنشینی گناه است” دیگر بی معنی است! به قول استادی که 20 سال پیش می گفت:
    “راه است و چاه است و دیده بینا و آفتاب * بگذار تا بیافتد و بیند سزای خویش!”
    ایمان آورده ام.
    بگذار آنکه از روشنایی گریزان است در تاریکی جهالت و گمراهی اش باقی بماند؛ که به قول آن رجل سیاسی پیشین که تبدیل شده به ادیب خارج نشین:
    “عاقبت بهشت اجباری، جهنم است”!

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.