کانر السون، شاگرد دبیرستان که یک سال تمام با سرطان مبارزه می کرد، چند روز بعد از مراسم نمادین فارغ التحصیلی که دوستان دبیرستانی اش برایش برگزار کردند، درگذشت.
او محصلی ۱۸ ساله بود که از یک سال پیش، با سرطان استخوان دست و پنجه نرم می کرد. پزشکان پای راست کانر را قطع کردند اما سرطان آرام نگرفت و به استخوان لگن و ریه او رسید تا اینکه حدود دوهفته پیش هم یکباره سکته کرد. دوستانش در آخرین روزهای زندگی اش، برایش جشن فارغ التحصیلی از دبیرستان را گرفتند. در این جشن غم انگیز، کانر در حالیکه صورتش به شدت سفید به نظر می رسید، لباس مخصوص فارغ التحصیلی را به تن داشت. او بیمار رو به احتضاری بود که تنها توانست دست راست خود را تکان دهد. سرش به حالت خوابیده روی پشتی ویلچر بود و آنقدر بی حرکت به نظر می رسید که هر بیننده ای شک می کرد که اصلا هنوز نفس می کشد؟
این مراسم را مسئولان مدرسه، دوستان و خانواده ی کانر با چشمانی اشکبار برگزار کردند. همه برای فارغ التحصیلی کانر از دبیرستان کف زدند. این آخرین روزی بود که کانر به مدرسه رفت. دوستان کانر گفتند زندگی او، رنج ها و مبارزه اش با سرطان، تاثیر زیادی بر زندگی آنها داشته است. آنها گفتند هرگز کانر را فراموش نخواهند کرد.
پ.ن: گزارش خبری مستندی از این موضوع را یکشنبه شب از سی.ان.ان دیدم. مطلب بالا هم از همان گزارش به یادم مانده است. اما عکس را از این سایت برداشتم. روحش شاد
سلام استاد
اشک تو چشام جمع شد
خدا کنه مایی که زنده ام قدر بدونم
با این حساب تا حالا 10 سال بیشتر از اووون زندگی کردم
آپم
سلام علی آقا. زنده باشی؛ یه زندگی پر از شادی و اثرگذاری…
سلام سرکار خانم حسینی
امیدوارم که معلولین عزیز کشورمان با آنسانهای آزاد اندیشی مثل جنابعالی و قوت گرفتن از درگاه ایزد متعال دارای اعتماد به نفس کامل در جهت پیشبرد اهداف خود و جامعه تلاش شبانه روزی خود را انجام داده و تنها به خداوند توکل نمایند.
شما لطف دارید آقای پزشک پور. امیدوارم همه موفق باشند
سلام خانم حسینی
خسته نباشید خوب هستین؟ازشورا جوانان اومدم به وبلاگت سر زدم وبلاگت عالی و دلپذیر است تازه متوجه شدم که این وبلاگ یکساله شد بابت این یکساله واقعا تبریک میگم .
سلام آقا یا خانم شیردل عزیز. ممنون از لطف شما. بازم سر بزنید البته بیشتر از یک ساله که می نویسم. شاد باشید
سلام خانم حسینی
واقعا شرمنده ام کردید & ممنون که سر زدید
من اومدم مطلبتون رو خوندم تازه گذاشته بودید هنوز نظر نداشت
خیلی تاثیر گذار بود حرفی در مقابل این حال عمیق نداشتم .عالی بود
سلام
وای خانم حسینی خیلی هیجان زده ام پیامتو ن رو دیدم
خوشحالم از اینکه بهم سر می زنید باور کنید من اومدم
ولی این پست خیلی سنگین و پر محتوا بود
در ذهن محدود من نمی گنجید وقتی خوندم خیلی …
پشتکارش و امید به زندگیش قابل تحسین بود کاری که خیلی از ماها شاید خود من بهش بی توجهیم