پارالمپیک ۲۰۱۶ – روز چهارم

رنجبر

باید امشب برای ابراهیم رنجبر بنویسم که ما مدال طلا را خیلی وقت است به تو داده‌ایم، قهرمان! همان روزهایی که در جبهه‌های جنگ جانت را برای دفاع از ما کف دستت گذاشتی برایمان قهرمان بودی. روز دوم بهمن ۱۳۶۵ را از خاطر نبرده‌ایم؛ همان لحظه که سنگرت در شلمچه منفجر شد و تو دیگر چیزی نفهمیدی… ما همان روز تمام قد به احترامت ایستادیم و مدال طلا به تو دادیم؛ هرچند این حرف‌ها شاید دردی دوا نکرد از هزار و یک رنجِ مجروحیت تو، نادیده گرفته شدنت، و از یاد بردنت… سرت را بالا بگیر قهرمان! تو سال‌هاست برای ما روی سکوی اولی ایستاده‌ای؛ گیرم دستمان به جایی بند نبود تا این حرف‌های قشنگ را، تا این قدردانی‌های کاغذی را، تبدیل کنیم به زندگی بهتری برایت. شرمنده ماییم که هنوز آیینِ احترام به نسلِ جنگ را بلد نیستیم؛ بس که به چرکِ سیاست آلوده‌مان کرده‌اند. 
روز چهارم پارالمپیک ریو، روز ابراهیم رنجبر و زهرا نعمتی بود؛ دو اسطوره از دو نسل. دو اتفاق متفاوت، جنگ و تصادف، هر دوی آنها را روی ویلچر نشاند تا امروز دوشادوش هم، مدالی نقره اما به ارزش مساوی با طلا برای ایران به ارمغان آورند. زهرا نعمتی و ابراهیم رنجبر امروز توانستند با شکستِ چند تیم از جمله انگلستان، به فینال تیراندازی دونفره برسند. آنها رقابت نزدیکی با تیم چین داشتند و تا لحظه‌های آخر نیز مشخص نبود مدال طلا به چین می‌رسد یا ایران اما در نهایت چینی‌ها پیروز میدان شدند. در رقابت‌هایی به این حساسی، آنچه باقی می‌ماند برای کسی که فینال را باخته، مدال نقره‌ای پر از “حسرت” است. عکس‌های ابراهیم رنجبر را دیدم؛ دستِ حسرت گذاشته بود روی صورتش. بعد از اینهمه سال که چنین لحظاتی را انتظار می‌کشید، مدال طلا از دستش پرید. ابراهیم رنجبر قدیمی‌ترین عضو تیم ملی پارالمپیک ایران است که در پارالمپیک سیدنی ۲۰۰۰ نیز حاضر بود اما پس از آن شش سال از ورزش کناره گرفت تا مصدومیتش بهبود پیدا کند. او در پارالمپیک لندن ۲۰۱۲ چهارم شد و باز بی‌مدالِ پارالمپیک به خانه بازگشت. اما امسال سرانجام به نشان نقره‌ی پارالمپیک دست یافت هرچند به معنی واقعی کلمه، لیاقت طلا داشت این تیم دونفره.
بازی‌های پارالمپیک یادمان می‌آورد که پشت هر مدال، چه داستان‌های بلندی از کشمکش‌های آدمی، ظرفیت‌ها و توانایی‌ها و محدودیت‌ها و نامحدودیت‌هایش هست؛ و ما می‌دانیم که ورایِ این مدال نقره، نه فقط کشمکشِ زنی جسور با سرنوشتش و با محدودیت‌های ریز و درشت، که ازخودگذشتگی مردی نهفته است که انفجار زندگی را جلوی چشم‌هایش دید اما به سوی دیگرِ سرنوشت، لبخند زد.

*نگین حسینی، روزنامه نگار، فعال حقوق معلولیت

** نتایج چهارمین روز بازی‌ها:
در پایان چهارمین روز، ایران با یک مدال طلا و ۳ نقره در میان ۶۴ کشور شرکت کنند، در رده ۳۲ ایستاد.
تیم میکس ریکرو (تیراندازی دو نفره) ایران با ترکیب زهرا نعمتی و ابراهیم رنجبر مدال نقره گرفت
حمید اسلامی در رقابت های دو ۱۵۰۰ متر به علت خطا حذف شد
محسن کائیدی (برنده مدال نقره پرتاب وزنه در پارالمپیک ۲۰۱۲) و صالح فرج زاده نتوانستند در رقابت های پرتاب وزنه مدالی بگیرند
احمد اجاقلو در فینال رقابت های دو ۱۰۰ متر، کلاس T47 هشتم شد
تیم ملی بسکتبال با ویلچر با نتیجه ۷۳ بر ۵۰ مغلوب تیم میزبان (برزیل) شد

پارالمپیک ۲۰۱۶ – روز سوم

mehrzad
هفته‌های آخر شهریورو آفتابِ مایلی که به سمت پاییز می‌رود، فصل پارالمپیک را تداعی می‌کند که شبیه هیچ کدام از فصل‌های زندگی نیست و رنگ لحظه‌های نابی است که حالا در “پایتخت عشق جهان”، در ریو، شکل می‌گیرد. تقویم پارالمپیک پُر است از روزهای دهکده؛ از پارالمپین‌هایی که از دورترین و دورافتاده‌ترین جغرافیای این زمین پهناور آمده‌اند تا نشان دهند که زندگی همراه با معلولیت فقط رنج و کاستی و ناکامی نیست؛ و آن چیزی نیست که دیگرانی غیرمعلول می‌پندارند؛ که اگر رنجی نیز هست، همین ندانستن‌ها و نفهمیدن‌ها و انکار کردن‌های جامعه‌ی غیرمعلول است. همین مرتضی مهرزاد، بلندقدترین والیبالیست جهان، روزگاری به خاطر دو متر و چهل و چهار سانتی متر قد خانه نشین شده بود. بلند قامتی ویژگی منحصر به فردی بود که در مقیاس جهانی می‌توانست خیلی زودتر از اینها، برای او یک امتیاز مثبت به حساب آید. اما طول کشید تا آن قامت بلند تبدیل به یک مزیت شود و او را به بالاترین نقطه‌ی ورزش جهان برساند. 
چرا انسانی باید به خاطر قدی متفاوت، یا جسمی که شبیه دیگران نیست، گوشه‌ی خانه بنشیند؟ فقر اقتصادی به کنار، این فقر فرهنگی و نگرشی که مُدام در جامعه تولید و بازتولید می‌شود، چه تعداد از این مرتضی‌ها را در پستوی خانه‌ها پنهان نگه داشته است؟ مرتضی فقط یکی از معدود افراد معلولِ خوش اقبالی بود که توانست راهی برای تبدیل معلولیت به یک فرصت پیدا کند. اما بقیه‌ی مرتضی‌ها، کوتاه قامت‌ها، بلند قامت‌ها، افرادی با معلولیت‌های جسمی، آنها کجای جهانند؟ کجای ایران زندگی می‌کنند؟ و از همه مهم‌تر، در کجای ذهن من و تو جا دارند؟ آیا اصلا کسی باید به پارالمپیک، یا به میدانی پرافتخار برسد تا دیده شود؟ محترم شود؟ ارزشمند شود؟ ارزش انسان و وجود او آیا تنها به جسم یا دستاورد او در میدانی خاص منحصر می‌شود؟ من به اندازه‌ی موهای سرم به این سوالات فکر کرده‌ام. بارها از من پرسیده‌اند که با چه انگیزه‌ای از حقوق معلولیت دفاع می‌کنم در حالی که خودم (دستکم هنوز) معلولیتی ندارم یا کسی از نزدیکانم (دستکم هنوز) به معلولیتی دچار نشده است. من در تصورم، رنجِ زندگی افراد معلول در پستوها را کشیده‌ام؛ افراد معلولی را دیده‌ام که در زیرزمین خانه‌ها، اتاق‌های تاریک، کمدهای تنگ و نمور زندانی شده‌اند تا زخمی به صورت آبروی خانواده‌ نباشند. من به اندازه‌ی تاریکیِ روزهای همه‌شان برایشان رنج کشیده‌ام؛ و وقتی پارالمپیک را می‌بینم که روح و انرژی و شور و نشاط از در و دیوار دهکده‌اش می‌بارد، دلم برای همه‌ی پارالمپین‌های آشنا و ناشناس خوشحال می‌شود. پارالمپیک به زندگی همراه با معلولیت، به تجربه‌ی زیستی معلولیت، معنا می‌بخشد؛ معنایی که در جریان زندگی عادی، در چارچوب کلیشه‌ها و قضاوت‌ها و ناباوری‌ها، خیلی زود، خیلی ساده، گم می‌شود، انکار می‌شود و از دست می‌رود. من عاشق پارالمپیکم؛ حرمت انسان‌ها برایم از هر ثروتی ارزشمندتر است؛ و پارالمپیک با سخاوت به زندگی افراد معلول حرمت و اهمیت می‌بخشد.
*نگین حسینی، روزنامه نگار، فعال حقوق معلولیت
————————————
نتایج تیم ایران در روز سوم: 
علیرضا قلعه ناصری مدال نقره پرتاب دیسک را به دست آورد.
هاشمیه متقیان در رقابت های پرتاب نیزه چهارم شد.
والیبال نشسته مردان ایران با نتیجه ۳ بر صفر چین را شکست داد.
تیم ملی والیبال نشسته بانوان ا با نتیجه ۳ بر صفر ز تیم امریکا شکست خورد.
در مرحله مقدماتی تیر و کمان: سمیه عباسپور دوم، هادی نوری سوم، مجید کاکوش هفتم شدند. در رقابتهای میکس تیر و کمان، مرحله مقدماتی، سمیه عباسپور و هادی نوری مقام نخست را به دست آوردند.
حمزه محمدی، وزنه بردار باسابقه ایران، در دسته ۶۵ کیلوگرم نفر چهارم شد.
تیم فوتبال هفت نفره ایران با نتیجه ۲ بر صفر تیم امریکا را شکست داد و راهی مرحله نیمه نهایی شد (ترکیب تیم: مسلم خزایی، هاشم رستگاری، لطف‌الله جنگجو، صادق حسنی، جاسم بخشی، محمد خراط و مسلم اکبری)
تیم ملی بسکتبال با ویلچر ایران با نتیجه ۹۳ بر ۴۴ از تیم امریکا شکست خورد. 
معصومه خدابخشی، تنها نماینده ایران در مسابقات تیراندازی با تفنگ بادی نتوانست به فینال رقابت‌‌ها راه پیدا کند.

پارالمپیک ۲۰۱۶ – افتتاحیه

torch

“قلب محدودیتی نمی‌شناسد؛ هر کسی قلبی دارد” این محور موضوعیِ مراسم آغازین پارالمپیک ۲۰۱۶ بود. در شبی بارانی از شب‌های ساحلیِ و گرم ریو، چهار هزار و سیصد و پنجاه پارالمپین به همراه حدود هشتاد هزار تماشاچی حاضر در استادیوم ماراکانا آغاز بازی‌ها را جشن گرفتند؛ با قلب‌های گرمشان که عشق و امید و انرژی را در فضا به گردش درآورده بود.

قلب محدودیتی نمی‌شناسد؛ و هر کس قلبی دارد. من بی‌آنکه محورِ موضوعی مراسم را بدانم، نوشته بودم که ریو این روزها پایتخت عشق جهان است. قلب، نمادِ عشقی نامحدود، جانِ مشترکِ همه‌ی آدمیان است؛ با هر جنسیت، مذهب، نژاد و رنگ پوست، و شرایط بدنی. و قلب، دریچه‌ای برای دیدن یکدیگر و تفاوت‌هایمان، برای گذر از محدودیت‌هایی که جسم جلوی راهمان یا جلوی دیدمان می‌گذارد.

در مراسم رژه‌ی پارالمپین‌ها، تیم هر کشور شرکت کننده، قطعه‌ی پازلی در دست داشت که نام کشور روی یکطرف آن و تصویر المپین‌هایش روی سطح دیگرش نقش بسته بود. هر تیمی که رژه رفت، قطعه‌ای از پازل را از خودش به جا گذاشت و آن قطعه، در کنار قطعات دیگر قرار گرفت تا نقشی پایانی شکل بگیرد. تیم میزبان، آخرین قطعه‌ی پازل را کنار دیگر قطعات منتظر چید؛ و ناگهان، در زاویه‌ای از بالا به پایین، دوربین‌های مراسم به زیبایی نشان دادند که با اتصال آخرین قطعه، رگ و ریشه‌ای در تصویر دوید و قلبی قرمز و تپنده شکل گرفت؛ نماد روح پارالمپیک؛ جمع بودن و یکی شدن و تپیدن؛ و پیامی برای نامحدود بودن. 

بنا به روالِ دیرینه، چند پارالمپین‌ مشعل بازی‌ها را دست به دست کردند تا به آخرین نفر برسد. یکی از پارالمپین‌ها که با کمک واکر راه می‌رفت، هنگام حمل مشعل به زمین افتاد. بغض من در آن لحظه شکست؛ که هیچ اتفاقی جز این، نمی‌توانست دشواری‌های زندگی با معلولیت را، شکست‌ها و زمین خوردن‌ها و دوباره برخاستن‌ها را به این تلخی و به این عریانی نشان دهد. تشویق و همراهی تماشاچیان درآن لحظه‌ها امیدبخش و ستودنی بود.

آخرین پارالمپین مشعل را روی ویلچر گذاشت تا شعله‌ی بازی‌ها را روشن کند. او مسیری را طی کرد و در نهایت به پله‌ها رسید. هیچ کس جز افرادی که معلولیت جسمی دارند، احساسِ ناخوشایندِ قرار گرفتن مقابل پله‌ها را تجربه نکرده است. پارالمپین و مشعلش روبروی پله‌ها متوقف شد. چند لحظه ایستاد… هرجا که سدّ راهی هست، باید راهگشایی هم باشد. به لطف تکنولوژی، رمپی در قلب پله‌ها ظاهر شد تا نشان دهد که سنگ هم می‌تواند قلب داشته باشد؛ آن قلب نامحدود؛ و از دل خود، راهی، مسیری، باز کند.

مشعل امید، توانایی، گذر از محدودیت‌ها، در پایتخت عشقِ جهان روشن شده و تا ده روز دیگر برافروخته خواهد بود؛ اما شعله‌اش حتی اگر خاموش شود، همچنان در قلبِ نامحدود ما روشن می‌ماند – همان که حافظ گفت: ” که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست”

* نگین حسینی؛ روزنامه نگار، فعال حقوق معلولیت

حضور پر افتخار در بازی های پاراآسیایی

 volley 3

حضور پر افتخار در بازی های پاراآسیایی

نگین حسینی، روزنامه نگار 

ورزشکاران دارای معلولیت ایران از بازی‌های پاراآسیایی اینچئون ۲۰۱۴ با دست پر از ۱۲۰ مدال برگشتند: ۳۷ مدال طلا، ۵۲ نقره و ۳۱ برنز؛ و در حالی که فقط یک مدال طلا با تیم سوم جدول فاصله داشتند، در مجموع رتبۀ چهارم بازی‌ها را به دست آوردند. اما این مقام چهارمی، در مقایسه با تعداد ورزشکاران تیم‌های اول تا سوم کمتر از مقام اولی نیست؛ فقط کافی است نگاهی بیندازیم به آمار زیر:

مقام اول چین: ۳۱۷ مدال شامل ۱۷۴ طلا، ۹۵ نقره و ۴۸ برنز

مقام دوم کره جنوبی: ۲۱۱ مدال شامل ۴۲ طلا، ۶۲ نقره و ۷۷ برنز

مقام سوم ژاپن:۱۴۳ مدال شامل ۳۸ طلا، ۴۹ نقره و ۵۶ برنز

مقام چهارم ایران: ۱۲۰ مدال شامل ۳۷ مدال طلا، ۵۲ نقره و ۳۱ برنز

بزرگی کاروان تیم‌های چین و کره جنوبی طبیعتا احتمال مدال آوری را در بین ورزشکاران شان افزایش داده و همین اختلاف کمّی در تعداد ورزشکاران، می‌تواند یکی از دلایل مهم بالاتر قرار گرفتن آنها باشد.

در این دوره از بازیها، ترکیب تیم‌های ایران در ورزش‌های مختلف، متنوع تر از سال‌های گذشته به نظر رسید. ورزشکاران پارالمپیکی با تجربۀ حضور بیشتر در بازی‌های پارالمپیک و جهانی، در کنار ورزشکاران تازه کار، ترکیبی متناسب ایجاد کرده بودند و جالب اینکه ورزشکاران جوان‌تر و کم تجربه‌تر ایران نیز توانستند مدال آوری کنند؛ در حالی که شاید توقعی از آنها نمی‌رفت.

در شرایطی که ورزشکاران ایران نسبت به بازی‌های گذشته پاراآسیایی گوانگجو ۴۰ مدال بیشتر کسب کردند، حضور تیم‌های ملی والیبال نشسته و بسکتبال خانم‌ها، بیشتر از هر اتفاق دیگری، فصلی جدید از توجه به ورزش‌های تیمی بانوان را نوید می‌دهد. مدال نقرۀ تیم ملی والیبال نشسته بانوان ایران و راهیابی آنها به پارالمپیک ۲۰۱۶ ریو از یک سو، و مدال برنز تیم بسکتبال با ویلچر بانوان ایران در این بازی‌های آسیایی از سوی دیگر، نه تنها توانایی خانم‌های ایرانی را در رقابت‌های تیمی با همتایان خارجی‌شان اثبات کرد، بلکه نشان داد که اندکی توجه و سرمایه‌گذاری روی ورزش‌های گروهی بانوان دارای معلولیت نیز می‌تواند نتایج مثبتی داشته باشد.

 

حتی اگر حضور بانوان به مدال آوری منجر نشود، بخشی دیگر از وظیفۀ کمیته ملی پارالمپیک ایران را نشانه می‌رود که همان فرهنگ سازی در حوزۀ ورزش بانوان دارای معلولیت، معرفی ورزش‌های فردی و گروهی، ترغیب بانوان معلول به حضور در عرصه‌های ورزشی و فراهم کردن امکان حضور آنها در رقابت‌های برون مرزی است.

خلاصه کردن حوزۀ فعالیت یا وظایف کمیته ملی پارالمپیک ایران به مدال آوری، می‌تواند منجر به اجحافی دامنه دار نسبت به حقوق ورزشکارانی شود که احتمال مدال آوری کمتری دارند اما مشتاق و مُحق برای حضور در بازی‌های برون مرزی هستند؛ و نیز تضییع حقوق ورزش‌های تیمی بانوان که شاید سالهاست به دلیل محاسباتی همچون “احتمال اندک در مدال آوری” از گردونۀ اعزام‌های آسیایی و پارالمپیکی کنار گذاشته شده‌اند.

تماشای عکس‌های شاداب و پرانرژی دختران تیم ملی والیبال نشستۀ ایران در بازی‌های آسیایی اینچئون، یکی از بهترین لحظات را برای من رقم زد که دورادور و البته با قلبی نزدیک تر از همیشه، پیگیر نتایج بازی‌های پاراآسیایی بودم. آرزو دارم از این پس شاهد تصاویر بیشتری از حضور خانم‌های دارای معلولیت در ورزش‌های تیمی و انفرادی معلولین باشیم. 

این نکته را هم اضافه کنم که تاکید زیاد من بر حضور خانم‌ها و تشویق آنها، انکار زحمات و تلاش‌های آقایان ورزشکار ما نبوده و نیست، بلکه صرفا از این جهت موضوع حضور خانم‌ها را پررنگ تر می‌کنم که به فرهنگ سازی در این حوزه و برجسته کردن ضرورت حضور دختران جوان در رقابت‌های ورزشی برون مرزی، به خصوص در رشته‌های تیمی، کمک کوچکی کرده باشم.

زنجیرۀ موفقیت‌های آقایان و خانم‌های ورزشکار ایرانی در حوزه ورزش‌ افراد دارای معلولیت، همچنان پیوسته و مستدام!

volley 16

 عکس ها: منا هوبه فکر – ایسنا

به ورزشکار ایرانی رای بدهیم

با رفتن به صفحه کمیته بین المللی پارالمپیک، به منصور پورمیرزایی (ورزشکار ایرانی وزنه برداری) رای بدیم تا ورزشکار ماه جهان بشه.

وقتی صفحه http://www.paralympic.org/ رو باز می کنید، نوار آبی IPC Poll را در سمت راست بالای صفحه می بینید و فقط کافیه روی دایره کنار اسم منصور پورمیرزایی کلیک و بعد Submit کنید. در تصویر بالا این مراحل رو به صورت نشانه های قرمز علامت گذاشته ام.

تا الان که چک کردم، ورزشکار ایرانی با تفاوت قابل توجهی اوله اما معلوم نیست که طرفداران نامزدها از بقیه کشورها یکباره وارد نشن.

ممنون از حمایت همگی.