آنچه در آینده می بینیم

Image may contain: 2 people

دختر پانزده ساله اهل ایالت کنتیکت امریکا برندۀ جایزۀ سی هزار دلاری گوگل در طراحی مسابقۀ سالانه طراحی گوگل موسوم به “دودِل” شد. موضوع مسابقۀ امسال گوگل “آنچه در آینده می¬بینیم” بود و سارا هریسون، دانش آموز کلاس دهم دبیرستان بانِل طرحی را کشید که در آن صلح و تنوع در میان مردم مختلف (انواع نژاد، دین، گرایش جنسی، معلولیت، و…) دیده می شود و روی تی شرت آنها عبارت گوگل نوشته شده است. 
 سارا که طرحش را با کمک کوچکی از گوگل تمام کرده و کمک تحصیلی سی هزار دلاری و بلیت بازدید از گوگل پلکس (مقر اصلی گوگل در مَونتِن ویو، کالیفرنیا) را بُرده، گفت: “می خواستم چیزی بکشم که امیدوار بودم نشان دهد ما می توانیم با هم کنار بیاییم، و اینکه ممکن است که درکنار یکدیگر خوشحال باشیم”. دبیرستان بانِل نیز ۵۰ هزار دلار کمک مالی برای پیشبرد تکنولوژی و ارتقای طرح های موسوم به STEM (آموزش دانش آموزان در چهار زمینۀ خاص: علوم، تکنولوژی، مهندسی، و ریاضیات) دریافت خواهد کرد. چهار فینالیست این مسابقه در گروه های مختلف سنی جایزۀ ۵هزار دلاری و بلیت بازدید از گوگل دریافت خواهند کرد.
 در این تصویر، از نماد ویلچر، عصای سفید و زبان اشاره برای نشان دادن معلولیت ها استفاده شده است. ساعاتی پس از انتشار این تصویر، انبوه نظرات انتقادی کاربران معترض در حال ارسال است که در این تنوع و گوناگونی خودشان را پیدا نکرده اند، از جمله دختران سیاه پوست، مسلمانان، سفیدپوستان و احتمالا خیلی دیگر از کسانی که خود را متعلق به گروه یا طبقه ای خاص می دانند. 
*این مطلب را از گوگل ترجمه کردم اما پاراگراف آخر را برمبنای کامنت هایی که دیدم، اضافه کردم.
*نگین حسینی، روزنامه نگار
#گوگل #Google #

نامه شقایق دهقان؛ نکته های قابل تامل!

dehghan

آدم‌های واقعی اونهایی نیستن که پشت دیده نشدنشون در دنیای مجازی سنگر می‌گیرن، شجاع می‌شن و شعار می‌دن، آدم‌های واقعی آدم‌هایی هستن که سعی می‌کنن برای آدم‌های دیگه کاری که از دستشون برمی‌آد رو انجام بدن حتی اگه اون کار ساختن یک لحظه کوچیک خوب و شاد برای مردم باشه”

این بخشی از جواب خانم  شقایق دهقان (هنرمند بازیگر) به همسرش مهراب قاسم خانی است. در این نامه، نکته های قابل تاملی هست؛ از جمله اینکه چطور یک عده آدم ترسو و قابل ترحم، شجاعت نداشته شان رادر فضای مجازی پیدا میکنند تا عقده ها و مشکلات روحی و روانی شان را روی سر افرادی که اسم و هویت مشخص دارند، خالی کنند.

متن نامه:

«مهراب عزیز

در طی سال‌هایی که در کنار تو زندگی کردم، چندین بار به من پیشنهاد دادی و سعی کردی منو ترغیب کنی که عضو شبکه‌های اجتماعی بشم و فضای بی‌انتها و پر از پیچیدگی و گاهی دیوانه‌وار مجازی رو تجربه کنم و هر بار من امتناع کردم، دلیلش رو هم میدونی؛ من از روبرو شدن با قضاوت‌ها، انتقادهای بی‌رحمانه و بدگویی‌ها می‌ترسم. من ترجیح میدم همیشه به همون لبخندهای گرم و حرف‌های محبت‌آمیزی که آدم‌های واقعی می‌زنند دل خوش کنم و عجیب این که تا به حال هیچکدوم از این زخم زبان‌ها، بدگویی‌ها و حسادت‌ها رو در حرف‌ها و حرکات آدم‌ها در خارج از دنیای مجازی نشنیدم و ندیدم. انگار که آدمها وقتی دیده نمی‌شن شهامت خیلی بیشتری در گفتن حرف‌هایی که در دلشون میگذره دارن. انگار وقتی رو در رو با کسی حرف نمی زنن تازه تبدیل به قهرمان، منجی جامعه و مدافع فرهنگ و تمدن می‌شن و تازه تو این شرایطه که فکر می‌کنن موفق شدن حقشون رو از بقیه بگیرن و جواب توهین‌هایی که بهشون شده رو بدن و بعد از ناسزا و حرف‌های نامربوطی که حتماً در خارج از دنیای مجازی از گفتنش اجتناب میکنن نفس راحتی بکشن و به خودشون افتخار کنن.
مهراب عزیزمچند بار دیگه میخوای تلاش کنی و با شوخی و خنده وقتی خسته می‌شی با صدای اعتراض بگی که برنامه‌سازهای تلویزیون قصد توهین و اهانت به هیچ قوم و لهجه و فرهنگ و شغل خاصی رو ندارن و قرار نیست بودجه دولت صرف تسویه حساب شخصی برنامه‌سازها با مخاطب بشه؟ چندین بار در مصاحبه‌ها گفتیم که تو آذری و من بختیاری هستم و افتخار می‌کنیم؟ ولی تعصب کورکورانه در هیچ جای دنیا پذیرفته شده نیست.

مهراب عزیزم

تو سال‌هاست که مشغول نوشتن پربیننده‌ترین سریال های طنز این تلویزیون هستی، خدا و پدر و مادرت از تو راضی باشن که چنین فرزندی رو تحویل اجتماع دادن که میتونه به مردمش خدمت کنه، دل مردم رو شاد کنه و برای مردم لحظه‌های شاد و به یاد موندنی به جا بذاره و عجیب این که بعضی از این مردم هنوز متوجه لحن طنز تو در نوشتن نمی‌شن و هنوز خیلی ها با خوندن تیتر نوشته تو که “تهرانی‌ها بی‌غیرت هستند” دچار سوءتفاهم می‌شن و اصلاً به خودشون فرصت این رو نمی‌دن که یک بار متن رو بخونن، فکر کنن و بعد قضاوت کنن؛ زود قضاوت کردن‌ها چه صدمه‌هایی که به فرهنگ ما نزده، زود جبهه گرفتن‌ها چه آشفتگی‌ها که در بین مردم ما به وجود نیاورده و چه دل‌هایی که نشکسته و چه زحمت‌هایی که به پوچ تبدیل نکرده.

مهراب عزیزم

آدم‌های واقعی اونهایی نیستن که پشت دیده نشدنشون در دنیای مجازی سنگر می‌گیرن، شجاع می‌شن و شعار می‌دن، آدم‌های واقعی آدم‌هایی هستن که سعی می‌کنن برای آدم‌های دیگه کاری که از دستشون برمی‌آد رو انجام بدن حتی اگه اون کار ساختن یک لحظه کوچیک خوب و شاد برای مردم باشه. همیشه بهت افتخار می‌کنم.

همسرت شقایق دهقان»

خوش آمدی به گنداب دنیا…

 

 برای کودک چینی که مادرش او را در چاه توالت انداخت اما بچه به کمک همسایه ها، جان سالم به در بُرد

***

تویی یه پاکی تو چاه فاضلاب

که چشم باز کردی به روی گندابِ دنیا

داخل کشیدی گُهِ زندگی رو با شُشای تازه و نازکت

طاقت آوردی این فلاکت رو چقدر بعد از طلوعت؟

چقدر دو دو زدن چشات پی دیدن اولین لبخند؟

چقدر تشنۀ مکیدن بودن لبات از سینه ای که سنگ بود؟

چقدر منتظر بودن گوشات واسه شنیدن اسمت؟

ببخش که ندیدی چیزی جز دیو سیاهِ چاه

ببخش که مکیدی شیرۀ تلخِ دور انداخته شدن

ببخش که نشنیدی  جز جریان گنداب

آیا می بخشه خودشو دنیا واسه چشات

که از امید و زندگی پُر بود

حتی توی فاضلاب

تویی یه پاکی تو گنداب

منم یه مونده تا ابد

تو چاهِ شرم و درد

از اینکه آدمم…

نگین حسینی / ۲۹ مه ۲۰۱۳

 خبر کامل در اینجا

سر و سامان دادن به لینک ها

چند باری که سایتم مشکل پیدا کرد و با کمک دوستان عزیزم برطرف شد، پیوندها یا لینک های کنار صفحه رو از دست دادم. حالا کم کم دارم لینک دوستان رو اضافه می کنم. اگه قبلا تبادل لینک کردیم و هنوز  لینک وبلاگ یا سایت شما در اینجا نیست، ممنون میشم برام کامنت بگذارید تا اضافه کنم. دوستان جدید هم اگه مایل به دیدن لینک شون در اینجا هستند، خبرم کنند.

ضمنا لینک های قدیمی من بیشتر سه دسته بودند:

  • سایت ها و وبلاگ های ارتباطات؛

  • سایت ها و وبلاگ های معلولیت؛

  • و متفرقه.

    توضیح ضروری اینکه ترتیب قرار گرفتن لینک ها دست من نیست. نمیدونم وردپرس بر اساس چه منطقی اونها رو ردیف میکنه؟

قصد دارم همین تقسیم بندی رو با کمک شما دوباره داشته باشم.

ممنون