دو مطلب در ماهنامه مدیریت ارتباطات

jeld-19copy-copy

با کمی تاخیر

در شماره آذرماه ماهنامه مدیریت ارتباطات، دو مطلب از من چاپ شده: مطلب اصلی مجله که عکس روی جلد را هم به خودش اختصاص داده (عکس ها را هم خودم انداختم)، مصاحبه من با پروفسور کمالی پور در دانشگاه پوردو است. پروفسور کمالی پور از استادان به نام رشته ارتباطات در سطح جهانی هستند و ما در این گفت‌و گو، در مورد مسائل روز دنیای رسانه و ارتباطات بحث کردیم.

مطلب دیگرم، مقاله ای است در مورد ماجرای مسابقه پرسپولیس و داماش گیلان، به نام “اخراج اجتماعی”. نکته‌ی شاید خنده دار اینکه من تیتر این مقاله را زده بودم “کولونوسکوپی اخراج اجتماعی” که طنز ظریفی در مورد اتفاق پیش آمده در خودش داشت و البته حدس می زدم که کلمه اول تیتر حذف شود!

در آن مقاله هم به بررسی آن ماجرا از دیدگاه قدرت رسانه پرداختم.

بررسی ماجرای فرنود و خاله نرگس از منظر اخلاق رسانه

جدیدترین مقاله من با عنوان «بررسی ماجرای فرنود و خاله نرگس از منظر اخلاق رسانه» در هفدهمین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات (مهر ۱۳۹۰) منتشر شده است. در بخشی از این مقاله آورده‌ام:

«تکنولوژی جدید که دسترسی به برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی را آسان‌تر کرده و آنها را از محدوده‌ی ساعات معین پخش بیرون آورده و ضبط، تکرار و انتشار برنامه‌ها را برای همگان عملی ساخته، کار را برای مجریان تلویزیونی سخت‌تر کرده است. به عبارت دیگر،امروزه مجریان هراندازه هم که در جمع کردن و اصلاح اشتباه خود یا در مدیریت شرایط غیرقابل پیش‌بینی ماهر باشند، دیگر نمی‌توانند -و نباید- از شیوه‌ی «به شک انداختن» دریافت‌کنندگان نسبت به آنچه که دیده یا شنیده‌اند، استفاده کنند؛ چه اینکه اشتباهات آنها به سرعت، روی «آنتن پخش مخاطبان» قرار می‌گیرد و گاه به طنز تلخی تبدیل می‌شود که به اعتبار و تسلط مجری طعنه می‌زند.»

در ادامه مقاله، ماجرای فرنود و خاله نرگس را از منظر «چالش اخلاقی رسانه‌ها» بررسی کرده‌ام.

هفدهمین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات به صاحب‌امتیازی و مدیرمسؤولی امیر عباس تقی‌پور، در تهران منتشر می‌شود و هم‌اکنون روی پیشخوان باجه‌های مطبوعاتی است.

بررسی ارتباطی پـَ نـَ پـَ

مقاله تحقیقی من در مورد “نگاه ارتباطی به پدیده موسوم به پـَ نـَ پـَ” در شانزدهمین شماره ماهنامه “مدیریت ارتباطات” منتشر شد. می تونید این نشریه را از روزنامه فروشی ها دریافت کنید و نقطه نظراتتون را در مورد مقاله برام ایمیل کنید
neginh@gmail.com

گروهی برای همه

گاهی مردم تصور می‌کنند چون در خانواده و اطرافیان خود فرد دارای معلولیتی ندارند، پس مسائل معلولیت نیز ارتباطی با آنها ندارد؛ درحالی‌که همه‌ی افراد جامعه نیاز دارند در مورد هم، نیازهای هم، حساسیت‌های هم، بایدها و نبایدهای ارتباط با هم و در نهایت حقوق هم بدانند تا «ارتباط» به «ضدارتباط» تبدیل نشود.

افراد دارای معلولیت هم به‌عنوان اعضای جامعه نیاز دارند تمامی آحاد جامعه درباره ی آنها بیشتر بدانند و پیش از آنکه معلولان را «متکدی» و «تنگدست» تصور کنند، از نیازهای ارتباطی و حقوق اجتماعی‌شان آگاه باشند. با درنظرداشتن این ضرورت‌ها و با توجه به بیش از پانزده سال سابقه‌ی حرفه‌ای، دانشگاهی و تحقیقی‌ام در زمینه‌ی حقوق معلولیت، به ویژه در رسانه‌های جمعی، صفحه‌ای در فیس‌بوک راه‌اندازی کردم به نام «حامیان حقوق معلولیت».

اعضای این گروه تنها افراد دارای معلولیت نیستند؛ بلکه افراد غیرمعلول از هر طیف و گروه و دسته‌ای را شامل می‌شوند. این صفحه هیچ وابستگی و گرایش سیاسی ندارد و تنها در پی آن است که اعضای جامعه را با نیازهای افراد دارای معلولیت در هر زمینه‌ای آشنا کند.

شما دوست آشنا و غریبه هم می‌توانید یکی از مخاطبان و اعضای این صفحه باشید و علاوه بر عضویت در گروه، برای تولید محتوای مربوط به معلولیت همراهی و همکاری کنید؛ درمورد مطالبی که می‌خوانید، نظر بدهید و تجربه‌های خود را در مورد معلولیت یا ارتباط با افراد دارای معلولیت ساده و صمیمی بنویسید. یا نه؛ تنها خواننده‌ی مطالب گروه باشید.

برای پیوستن به صفحه، از نشانی فیس‌بوک خود به لینک زیر بروید و درخواست عضویت خود را بفرستید:

http://www.facebook.com/home.php?sk=group_233297970020327

از همراهی شما صمیمانه ممنونم. به امید آنکه بتوانیم هرکدام قدم کوچکی برای بهبود زندگی افراد دارای معلولیت برداریم.

مقایسه صفحه اول چهار روزنامه

طوفان برفی که چند ایالت امریکا را فرا گرفت، در روزهای اخیر، بازتاب زیادی در روزنامه ها داشته است. امروز جمعه (چهارم فوریه ۲۰۱۱) با دیدن صفحه ی اول چهار روزنامه، بر آن شدم تا مقایسه ی مختصری را که در همان لحظه در ذهنم انجام دادم، بنویسم و در روز+نامه بگذارم.

the-times

صفحه اول روزنامه “تایمز” به نظرم زیباترین است. تقسیم فضای موجود به چهاربخش مساوی و قراردادن چهارعکس با چهارتیتر یک کلمه ای، جذابیت صفحه را بیشتر کرده است. ضمن اینکه این چهار کادر هرکدام، گوشه ای از شادی ها و دردسرهای بارش برف سنگین را روایت می کنند: هل دادن ماشین، برف روبی، بازی و انتظار، چهارتیتری هستند که در کنار هریک، چهارخط کوتاه برای شرح بیشتر ماجرا ضمیمه شده است. عکس ها نمای نسبتا بسته و متوسط دارند و عنصر “انسان” در سه تای آنها به وضوح دیده می شود. در عکس چهارم انسان حضور ندارد؛ احتمالا به این دلیل که با توجه به تیتر “انتظار”، خودرو در برف محاصره شده و باید منتظر برف روبی یا آب شدن برف ها بود تا بتوان به خودرو رسید و باریکه راهی برای رانندگی پیدا کرد.

chicago-suntimes

روزنامه “شیکاگو سان تایمز” عکس بزرگی را تقریبا به اندازه ی تمام صفحه چاپ کرده که مردی را درحال پاروزدن و خودروهای مانده در برف را نشان می دهد. تیتری هم داخل عکس گذاشته شده که همنوا با عکس، به پیامدهای بعد از برف اشاره می کند. اما به نظرم درهم آمیختن تیتر و عکس، از جذابیت تصویر کم کرده است. ضمن اینکه عکس پر از جزییات تصویری است که وقتی تیتر هم داخل آن قرار گرفته، فضا را شلوغ تر کرده است.

post-tribune

روزنامه “پست تریبیون” عکس بزرگی را کار کرده که حجم بزرگی از برف را نشان می دهد و کودکانی که روی کُپه ی برف مشغول بازی اند. تیتر به این اشاره دارد که: “اینهمه برف قراراست کجا برود؟” زیرتیتر هم بیان می کند که برخی شهرداری ها توده های برف پاروشده را به پارکینگ های خالی و زمین های بازی منتقل کرده اند. به نظرم، باتوجه به سوال تیتر و نگرانی مطرح شده، می شد عکس بهتری گذاشت که توده های بزرگتری از برف را که در خیابان ها و معابر انباشته شده اند، نشان می دهد.

chicago-tribune1

“شیکاگو تریبیون” عکس بزرگی را با زاویه ای متفاوت چاپ کرده است. این عکس که از نمای بالا گرفته شده، گیرکردن خودروها در برف و پاروزدن ساکنان را نشان می دهد و مفهوم تیتر را برای “حرکت کردن” تکمیل می کند.

هرچهار روزنامه در چند موضوع مشترک هستند: موضوع اصلی خبری برای همگی پیامدهای طوفان برف است، تیترها تا حدممکن خلاصه و حتی یک کلمه ای هستند، عکس ها خیلی بزرگ چاپ شده اند؛ به طوری که گاهی تمام فضای صفحه اول را پر می کنند. البته قطع روزنامه ها هم اجازه ی این کار را می دهد. الان نمی توانم اندازه ی دقیق روزنامه ها را بگویم اما در اولین فرصت، این نکته را هم اضافه خواهم کرد.

حالا که حرف از روزنامه ها شد، بد نیست این را هم اضافه کنم که روزنامه ها (و کلا نشریات) در ایالات متحده به شیوه های مختلفی توزیع می شود که البته بیشترش همان شیوه های سنتی است؛ مثل توزیع خانه به خانه برای مشترکان، فروش در کیوسک های مطبوعات، فروش در سوپرمارکت ها، و البته قراردادن در جعبه های مخصوص در معابر که علیرغم اینکه روشی قدیمی است، برای ما تازگی دارد. نمونه ای از این جعبه ها را در عکس زیر می بینید. همانطور که در عکس مشخص است، هر روزنامه، جعبه ی مخصوص خودش را دارد.

box