محله دزاشیب از این پس چیزی را، کسی را، هنرمند متین و آرامی را کم دارد… هر وقت از کوچه پس کوچههای نیاوران، منتهی به آن محله قدیمی گذشتی، به یاد آور نقاش هنرمندی را که در گالری «ولیعصر»، درازکش روی تخت نقاشی میکرد و صدها تابلوی زیبا و بدیع آفرید.
جهانبخش سال ۱۳۳۵، در روستای رستاق بافت به دنیا آمد. وقتی شانزده ساله بود، حین چراغانی کوچهشان در محله ناصری کرمان در شب میلاد امام حسین (ع)، بر اثر برخورد یک خودرو با نردبان، سقوط کرد و برای همیشه دچار ضایعه نخاعی و معلولیت ۹۰ درصدی شد. در روزهای غمانگیزی که پس از سانحه در بیمارستان به سر میبرد و برای پذیرش وضعیت جدیدش در جدال با خود بود، ملاقات دانشجویان هنر و رشته نقاشی، پنجره تازهای به دنیای بیپایان هنر برای جهانبخش گشود و او از آن پس، در حالی که مجبور بود دراز بکشد و قلممو را با هر دو دست بگیرد، نقاشی را آغاز کرد. جهانبخش در این هنر به حدی رسید که علاوه بر خلق بیش از دو هزار تابلو، هنرجو میپذیرفت و نقاشی آموزش میداد.
جهانبخش صادقی پس از تحمل ماهها درد و رنج و بیماری، سرانجام در ایام عزاداری و دهه اول ماه محرم دار فانی را وداع گفت تا سرنوشتش با عشقی که به سالار شهیدان داشت، تا ابد گره بخورد.
جهانبخش رفت اما مرگ کوچکتر از آن است که هنرمندی بزرگ چون او را برای همیشه با خود ببرد. جهانبخش همیشه میماند، با دوستدارانش و در راه زیبایی که به سوی ابدیت ترسیم کرد…
روحش شاد و راهش مستدام.
لینکهای مرتبط:
تشییع پیکر مرحوم جهانبخش صادقی در بافت کرمان
با جهانبخش صادقی و آثار او – شمعدانی