در مواقع بحرانی کسانی را که نیاز به کمک دارند جا نگذاریم

Image may contain: 1 person

میدونم جون عزیزه ولی در مواقع بحرانی کسانی را که نیاز به کمک دارن پشت سر جا نذاریم. اینو به خودمم میگم.

“جعفرزاده نماینده رشت: البته من اخرین نماینده ای بودم که از مجلس خارج شدم و وارد حیاط مجلس شدم، هیچ نماینده ای منتظر من نماند و حتی توجه نکرده بودند که من یک ویلچیر بزرگ دارم، تنها دو نفر از خدماتی ها به کمک من امدند و خب بدلیل عدم وجود رمپ مجبور شدند که ویلچر من را بلند کنند.”
#معلولیت #معلولیت_و_بحران #ترور

وقتی می گوییم نه به شوهای تلویزیونی با محتوای نادرست، دقیقا از چه می گوییم؟

برای خیلی افراد این سوال پیش آمده که وقتی از تولید محتوای نادرست در مورد معلولیت حرف می زنیم، وقتی از نحوۀ پرداختن به موضوع معلولیت در ماه عسل رضایت نداریم، دقیقا از چه می گوییم؟ بنا دارم در چند پست، مثالهایی برایتان بیاورم. این اولین پست در این زمینه است:
در ویدیویی که آپلود کرده ام، آقای احسان علیخانی خانواده ای را از تربت جام به برنامه دعوت کرده که شش عضو آن ناشنوا هستند. اعضای خانواده به استودیو آمده اند، در حالی که آقای علیخانی سخنش را با پدر خانواده آغاز می کند (پدر جان مخلصیم) گویی بقیه نامریی هستند؛ این بماند. در این برنامه که تعدادی از مهمانانش ناشنوا و کم شنوا هستند، حتی یک نفر رابط زبان اشاره برای برقراری ارتباط با آنها به کار گرفته نشده است. مادر و پدر کودک که هر دو ناشنوا هستند فقط آنجا نشسته اند، مکالمه ها انجام می شود اما این دو نفر آنقدر حرمت نداشته اند که رابط زبان اشاره برایشان در استودیو حضور یابد. حق فهمیدن مکالمات دیگران به راحتی از آنها سلب شده است. گویی صرف ناشنوا بودن، حق فهمیدن اینکه چه در جریان است را از این دو نفر و بقیه کسانی که کم شنوا هستند، گرفته!

از این بگذریم، تلخ ترین بخش برنامه، لحظه ای است که کودک (گفته می شود برای نخستین بار) صدا می شنود. گریه ها و زجه های کودک فراتر از تحمل من به شخصه است. اینکه ما بنشینیم و شاهد شکنجۀ انسانی باشیم که برای نخستین بار می شنود (ولو دلخوش باشیم به اینکه این گریه موقتی است و به زودی می فهمد چه “نعمتی” نصیبش شده!) چقدر اخلاقی است؟! زوم کردن دوربین روی صورت کودکی بی گناه که اصلا خبر ندارد “شنیدن” یعنی چه، و این صداهایی که پس از شش هفت سال زندگی برای اولین بار می شنود، چیست؛ آیا صداها موجودی خطرناک است یا تهدید است… این طرز برخورد با موضوع معلولیت و شرایط کودک نه تنها اخلاقی نیست بلکه حتی ناقض حقوق ابتدایی کودک است. بچه ای که سالهاست نشنیده، برای آنکه اولین بار بشنود، باید آمادگی های خاص پیدا کند. به فرض که در ایران این نوع آمادگی ارائه نمی شود، باز هم درست نیست که این تجربه جلوی دوربین و چشمان هزاران نفر انجام گیرد. اگر موارد مشابه خارجی را دیده اید، عموما ویدیوهای خصوصی بوده اند و حتی خیلی از آنها نیز مورد انتقاد مدافعان حقوق کودکان و افراد دارای شرایط خاص و معلولیت قرار گرفته اند. این بی احترامی به حقوق یک کودک دارای شرایط خاص است. بی احترامی به کسانی است که شرایط مشابه دارند.

و آقای کارشناسی که آن سوی میز نشسته… شاید فقط جنبۀ فنی کار برای ایشان اهمیت دارد و نه شان و منزلت کودکی که مثل موش آزمایشگاهی به در و دیوار می زند تا آن سمعک لعنتی از روی گوشش برداشته شود. فقط همین پنج دقیقه را تماشا کنید تا متوجه شوید که جامعۀ “سالم گرا” یعنی چه؛ تا متوجه شوید گیرافتادن در حلقۀ افراد ظاهرا سالم و اجبار شکنجه وار آنها به “ترمیم ناکاستی و نقص” یعنی چه. این رفتار و این برخورد با معلولیت، با شرایط متفاوت، غلط است. من از این آقای پدربزرگ که از تربت جام آمده تا شوق و شعفش را از “شنیدن” فرزندانش ملّی کند، توقعی ندارم؛ توقعم از رسانه است که باید سطح آگاهی و تحلیل بالاتری داشته باشد اما درست برعکس، رسانه ای بدین بزرگی خودش را به ابتدایی ترین سطح برداشت از معلولیت/شرایط متفاوت و تلاش برای “درمان” آن تقلیل داده و بدون تخصص، صدا را به ابزار شکنجه برای کودک ناشنوا تبدیل کرده است.

تاسف آقای علیخانی از تماشای این کودک که دارد رنج می کشد، برای ماله کشیدن روی واقعیت این نمایش زننده کافی نیست! شاید بگویید “نیت شان خیر است” بله؛ ما با همین نیت های خیرمان، روزی هزار بار به روی هموطنان دارای معلولیت مان سیلی می زنیم و توقع داریم که رنج بکشند اما نیت خیر ما را درک کنند. وقت آن است نه بگوییم… همراه شوید… به ما بپیوندید و درخواست ما را در نشانی زیر امضا کنید:
https://www.ipetitions.com/petition/disabilityontv

*نگین حسینی، روزنامه نگار، پژوهشگر/فعال حقوق معلولیت

همه با هم به سوی:
#نه_به_استفاده_ابزاری_از_معلولیت
#نه_به_معلولیت_مساوی_اندوه
#نه_به_معلولیت_مساوی_شکرگزاری
#نه_به_معلولیت_مساوی_ناتوانی
#نه_به_شوهای_تلویزیونی_با_محتوای_نادرست

#معلولیت #ماه_عسل #کودک #ناشنوا
@neginpaper

صدایتان را برسانید!

 در پی درخواست ما فعالان حقوق معلولیت از رئیس سازمان صدا و سیما برای بازنگری در محتوای شوهای تلویزیونی ماه رمضان و نحوۀ بازنمایی معلولیت در این برنامه ها که بیشتر سوء استفادۀ ابزاری از افراد با تواناییهای متفاوت است، عدۀ زیادی از افراد دارای معلولیت و حامیان آنها حمایت خود را از این درخواست اعلام کرده و خواهان پیوستن به این اعتراض شده اند. اگر شما هم مایلید به این جمع بپیوندید و صدای خود را به گوش برنامه سازان و مجریان تلویزیونی برسانید، میتوانید اعلامیۀ آنلاین ما را (در نشانی زیر) امضا کنید: https://www.ipetitions.com/petition/disabilityontv

همه با هم به سوی:

#نه_به_استفاده_ابزاری_از_معلولیت

#نه_به_معلولیت_مساوی_اندوه

#نه_به_معلولیت_مساوی_شکرگزاری

#نه_به_معلولیت_مساوی_ناتوانی

#نه_به_شوهای_تلویزیونی_با_محتوای_نادرست

@neginpaper

 

درخواست تجدید نظر در شوهای تلویزیونی ماه رمضان

ماه عسل

جناب آقای دکتر عبدالعلی علی عسگری

ریاست محترم سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران

با سلام و احترام

نزدیک به دو دهه است که معلولیت و افراد دارای معلولیت به موضوعی ثابت در برنامه­های تلویزیونی ویژۀ ماه مبارک رمضان تبدیل شده­اند. این رویکرد که متاسفانه سنت حاکم بر شوهای ویژۀ ماه رمضان شده است، معلولیت و تجربۀ زندگی همراه با معلولیت را به اندوه و سوگواری تبدیل کرده و با مفاهیمی خاص گره زده است که از جمله می­توان به نگاه خیریه­ای و صدقه سری، شکرگزاری پس از تماشای افراد دارای معلولیت، ترحم، بدبختی، ناتوانی، معصومیت و بی­گناهی، فرشته ­های زمینی، قهرمان سازی از فرد دارای معلولیت یا همراهان غیرمعلول آنها، عجیب و شگفت آور نشان دادن زندگی همراه با معلولیت و فعالیت­های عادی و روزمرۀ افراد معلول اشاره کرد. در اغلب این برنامه­ های ویژه، افراد دارای معلولیت با سوالاتی مواجه می­شوند که گاهی برخورنده و توهین آمیزند؛ حتی نوع نگاه مجریان برنامه­ها به افراد دارای معلولیت و تجربه­های آنها گاه از بالا به پایین، نسنجیده و ناپخته است.

ما جمعی از افراد دارای معلولیت و غیرمعلول، به عنوان حامیان حقوق معلولیت تقاضا داریم در برنامه­هایی که معلولیت را به موضوعی برای سوگواری، افزایش بیشترتعداد بینندگان وجلب توجه وترحم آنها تبدیل می کنند تجدید نظر صورت گیرد.

ما خواهان آنیم که سازندگان و تهیه کنندگان برنامه های صدا وسیما، ضمن پرداختن مداوم به معلولیت و حقوق افراد دارای معلولیت درهمۀ ماههای سال و نه فقط ماهی خاص، از استفادۀ ابزاری از افراد دارای معلولیت پرهیز کنند.

ما خواهان آنیم که طرح موضوع معلولیت در برنامه های ماه رمضان صدا و سیما به شکلی که رایج شده و جا افتاده است، متوقف شود و­­­ معلولیت­ وزندگی همراه با معلولیت با نگاهی علمی، حقوقی، اجتماعی و تخصصی، جایی ثابت در برنامه های خبری، تحلیلی، گزارشی و نمایشی صدا و سیما داشته باشد.

با امتنان

جمعی از حامیان حقوق افراد دارای معلولیت

خرداد (رمضان) ۱۳۹۶

امضا کنندگان بر اساس حروف الفبا:

  1. محمدرضا اسدی، معاون امور توانبخشی بهزیستی استان تهران

  2. دکتر پریسا افتخار، عضو هیات امناء انجمن باور

  3. ارشا اقدسی، بدلکار بین المللی

  4. عباس اقلامى اصل، دانشجوى دکتراى فرهنگ و ارتباطات

  5. مجید انتظاری، خبرنگار

  6. مینا آروانه، مددکار اجتماعی

  7. رقیه بابایی، نویسنده و روزنامه نگار

  8. مهندس منصور برجیان، مدیرعامل انجمن علمی و آفرینش های هنری معلولان ایران

  9. دکتر بهروز برجسته، عضو هیات علمى دانشگاه علم و صنعت (بازنشسته) و مشاور فنى کمیتۀ ملى پارالمپیک

  10. هاجر بزرگی متین، فعال حقوق افراد دارای معلولیت

  11. احمد بیگ محمدلو، فعال حوزۀ افراد دارای معلولیت

  12. فرزانه پارسایی، کارشناس و آموزگار کودکان استثنایی

  13. مهندس افشین پرفکر مقدم، دبیرکل کانون معلولان محلات شهر تهران

  14. منصوره پناهی، مدیر عامل مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد

  15. محمد پیروزرام، فیلمساز و فعال حوزۀ معلولیت

  16. مریم جباری، دانشجوی دکترای روانشناسی بالینی دانشگاه سانفرانسیسکو، مولف و مترجم

  17. امین جلالوند، روزنامه نگار

  18. مسعود حسین، روزنامه نگار

  19. دکتر نگین حسینی، نویسنده و روزنامه نگار، فعال حقوق معلولیت

  20. مهسا خان احمدی، دارندۀ مدال برنز مسابقات جهانی ابیلمبیک

  21. دکتر داود خراسانی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی

  22. حسین خرسندی، قهرمان جهان در رشتۀ پرتاپ دیسک جانبازان و معلولان

  23. دکتر اصغر دادخواه، استاد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و رئیس المپیک ویژه ایران

  24. محمد رضا دشتی، مدیرعامل انجمن آرمان فرصت های برابر

  25. دکتر مریم رسولیان، روانپزشک

  26. مانی رضوی زاده، مدیر پروژۀ بانک اطلاعات مناسب‌سازی

  27. مرتضی رویتوند، نویسنده و روزنامه نگار

  28. رضا سخن سنج، مدیر روابط عمومی مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد

  29. دکتر محمد سلطانفیر، استاد علوم ارتباطات، دانشیار واحد علوم و تحقیقات

  30. محمدرضا شاهی، مترجم، برندۀ دومین جشنواره کتاب معلولین و کتاب سال رشد

  31. محسن شاهی، ویراستار، برندۀ دومین جشنواره کتاب معلولین

  32. محبوبه شفیعی، کاردرمانگر

  33. لیلی شکاری، کاردرمانگر

  34. حمید رضا شکوهی، روزنامه نگار

  35. محمداسماعیل شیخ قرایی، مدیرعامل انجمن فرهنگی، ورزشی و گردشگری معلولان پارس

  36. دکتر علی صابری، وکیل پایه یک دادگستری و عضو شورای اسلامی شهر تهران دوره چهارم

  37. دکتر هنگامه صابری، دانشیار دانشکده حقوق آزگود (تورنتو، کانادا)

  38. احسان صادق عابدین، شرکت کننده رشته طراحی وب مسابقات جهانی ابیلیمپیک فرانسه

  39. زینب صادقی، همکار پروژۀ بازنویسی ضوابط معماری و فضای شهری برای افراد معلول، مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی

  40. سعید ضروری، روزنامه نگار و فعال حقوق معلولیت

  41. دکتر کامران عاروان، مدیرعامل جامعه معلولان ایران

  42. رضا عبداللهی، روزنامه نگار

  43. محمد عزت ور، رییس کمیسیون مناسب سازی سازمان نظام مهندسی قزوین

  44. مجید فرزین، قهرمان جهان و پارالمپیک

  45. فاطمه قمیشی، مدیرعامل انجمن معلولان ضایعات نخاعی استان تهران

  46. دکتر علی کاشی، مدیر آموزش های تخصصی پژوهشگاه علوم ورزشی و دبیرکل المپیک ویژه ایران

  47. محمد کبادی، رکوردار گینس شنا در آبهای آزاد

  48. دکتر محمد کمالی، استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران

  49. جعفرگلابی، روزنامه نگار

  50. شهرام مبصر،  مدیر عامل موسسه پیام آوران ساحل امید

  51. محمد حسین محسنی، مدیر عامل موسسه همراه داده نوژان

  52. دکتر فریبا محمدی، پژوهشگر حوزۀ تربیت بدنی و ورزش معلولین

  53. سید ابوالحسن مختاباد، روزنامه نگار و پژوهشگر

  54. بهروز مروتی، بنیانگذار کمپین حمایت از لایحه قانون جامع معلولان

  55. سهیل معینی، مدیرعامل انجمن باور و فعال حقوق مدنی افراد دارای معلولیت

  56. محمد مقدم شاد، عضو هیات امناء انجمن باور

  57. سید عیسی میرشفیعی، کارشناس آموزشی حوزۀ معلولیت

  58. ترانه میلادی، نویسنده و فعال حوزۀ اجتماعی

  59. دکترحسین نحوی نژاد، معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی کشور

  60. ناصر نجاریون، کاردرمانگر

  61. مهناز یاوری بمی، فعال حوزۀ افراد دارای معلولیت

#رمضان #شوهای_تلویزیونی #ماه_عسل

تیر خلاص به رابطه؛ دربارۀ خبر جدایی زهرا نعمتی از شوهرش

خبرگزاری ایسنا اعلام کرد: رهام شهابی پور همسر خود زهرا نعمتی، قهرمان پارالمپیک در رشته تیراندازی و پرچمدار تیم المپیک ایران در بازیهای ریو۲۰۱۶ را ممنوع الخروج کرده است. من در پارالمپیک لندن ۲۰۱۲ با هر دو آنها آشنا شدم، گوشه هایی از داستان زندگی شان را شنیدم و در کتاب “قهرمانان لندن” در موردشان نوشتم. آن زمان، حرف از عشق بود و تاثیری که این علاقه روی پیشرفت آنها در ورزش داشت؛ اما حالا ورق برگشته و گوشه هایی تاریک از زندگی یک قهرمان در سطح پارالمپیک و جهان، روی آنتن رسانه ها رفته است.

آقای شهابی پور (همسر خانم زهرا نعمتی) به ایسنا گفته است: “بعد از بازی‌های پارالمپیک ریو زهرا نعمتی بنا به دلایلی منزل را ترک کرده و تا این لحظه با وجود این که چندین‌بار خواستار بازگشت او به منزل بودم از زندگی با من امتناع کرده و حتی درخواست طلاق داده است”. او اشاره کرده که از فدراسیون جانبازان و معلولین و فدراسیون تیر و کمان درخواست کرده که زهرا نعمتی را به اردوهای تیم ملی دعوت نکنند: “حتی او را ممنوع‌الخروج کرده‌ام تا نتواند در هیچ تورنمنت برون‌مرزی شرکت کند. اگرچه نمی‌دانم با چه مجوزی توانست به عنوان نماینده سازمان ملل کشور را ترک کند و عازم سوییس شود. هر چند از فدراسیون جانبازان و معلولین نیز درخواست کردم که او (زهرا نعمتی) را به اردوی تیم ملی دعوت نکند اما متاسفانه با وجود رضایت نداشتن من باز هم رییس انجمن تیر و کمان معلولین اسم وی را در فهرست کمانداران دعوت شده به اردوی تیم ملی قرار داد و او در اردو حضور پیدا کرد. به هر صورت یکسری مسائل و مشکلات خانوادگی پیش آمده که قابل حل است و نیاز نیست تا حد طلاق به آن دامن زده شود. متاسفانه مسائل پیش آمده به مسائل و مشکلات دیگری دامن زده که اگر نعمتی بخواهد به همین روال به مسائل دامن بزند مطالبی را از طریق رسانه‌ها عنوان می‌کنم که می‌تواند تبعاتی هم برای خود وی و هم برای ورزش بانوان به دنبال داشته باشد.”

هرچند بنا ندارم بدون اطلاع از جزییات این اختلاف، قضاوتی در این مورد بکنم، اما در محدودۀ همین اظهارات آقای شهابی پور این چند نکته را می نویسم:

۱. گفتار آقای شهابی پور در این خبر، نحوۀ بیان ماجرا از طرف او، و تحکمی که در حرفهایش هست، برای من به شخصه آزاردهنده است. اگر همین ادبیات را در متن زندگی زناشویی بگذاریم، رابطه ای ترسناک از آن بیرون می زند. بر اساس گفته های آقای شهابی پور، او با همسرش دچار مشکلاتی شده، و بعد دست به اقدامهای محدود کننده زده، با فدراسیونهای ورزشی تماس گرفته تا زنش را از حضور در اردوها و تیم ملی باز دارد؛ و حتی او را ممنوع الخروج کرده “تا نتواند در هیچ تورنمنت بین المللی شرکت کند”. اینها را خود ایشان به ایسنا گفته است و برداشت من نیست اما برای من به شخصه، اعمال اینهمه فشار و تحریم و ممنوعیت بر یک زن ورزشکار، گوشه هایی تاریک از زندگی و رابطۀ آنها را افشا می کند؛ رابطه ای که “اعمال قدرت”، “محدودیت” و “ممنوعیت” بر آن سایه انداخته و آن را نابرابر کرده است. آیا سزاست که برای حل مشکلات خانوادگی، به تماس با فدراسیونها برای محدود کردن یک ورزشکار متوسل شد؟ آن هم زنی ورزشکار، قهرمان جهان و پارالمپیک، و البته دارای معلولیت، که تصادف سختی را که منجر به معلولیتش شد، به بهانه ای برای پیشرفت و سربلندی نام خودش و کشورش تبدیل کرده. آیا این طرز برخورد با مشکلات زندگی، خود منجر به ایجاد مشکلات جدید نمی شود؟ و این اتفاقا همان رویه ای است که آقای شهابی پور، خانم نعمتی را متهم به آن کرده است.

۲. من به شخصه باور دارم که قانون ممنوع الخروج کردن زن، قانونی واپسگرا و نابرابر است؛ و نوعی غل و زنجیر کردن زن به سبب جنسیت اوست. متاسفانه این قانون به اهرم فشاری علیه زنان ورزشکار تبدیل شده تا شوهران آنها بتوانند به اجبار زنان را وادار به پذیرش شرایطی کنند که خواستارش نیستند. تنها اعمال همین قانون کافی ست تا آخرین بندهای میان دو نفر را از هم بگسلد. کدام زنی است که با اجبار شوهرش، خانه نشین و ممنوع الخروج شود اما با “عشق و علاقه” و با جان و دل، پای آن زندگی بماند؟! اجرای این قانون، چه ضمانتی برای ادامۀ زندگی مشترک در سایۀ عشق و تفاهم است؟ جز آنکه بر کینه ها می افزاید و در نهایت طلاق عاطفی را تکمیل می کند؛ حتی اگر جلوی طلاق محضری را بگیرد. مردی که دست به این کار می زند، چه جایی برای حل و فصل دعوا باقی می گذارد؟!

۳. پاراگراف آخر و تهدیدی که آقای شهابی پور کرده، زننده و غیراخلاقی است. در هیچ دعوایی آن هم از جنس طلاق، حلوا پخش نمی کنند و حرفهای قشنگ تحویل نمی دهند اما تهدید کردن و “بگم بگم” راه انداختن نزد عموم، شیوۀ مرسوم و زشتی است که البته بیشترِ بازنده ها پیش می گیرند. متحیرم از اینکه آقای شهابی پور که کار را به اینجا رسانده و تیر خلاص را به این رابطه شلیک کرده، چطور همچنان توقع دارد که این مساله به خوشی حل و فصل شود؟!

۴. ورزش زنان به کسی بدهی ندارد که سربزنگاه بخواهند از آن پس بگیرند. هر اتفاقی که بین این دو نفر افتاده و بیفتد، ربطی به ورزش زنان ندارد که بخواهند تهدیدش کنند. ورزش زنان سر جای خودش ایستاده و با هزار و یک دشواری خیلی آهسته اما رو به جلو می رود. این دیگر پاسپورت و اجازۀ خروج نیست که دست کسی باشد، بلکه دست تک تک زنان ورزشکار است که از جان و دل مایه می گذارند برای پیشبرد آن. زنان دارای معلولیت برای رسیدن به مسابقات داخلی، منطقه ای، آسیایی، جهانی و پارالمپیک، مشکلاتی به مراتب بیشتر و عمیق تر دارند؛ پرده های زندگیشان را که بالا بزنی، هزار و یک درد گفته و ناگفته هست… و این ماجرا که سر بازکرده، فقط گوشه ای از رنجهای آنهاست…

۵. خبرگزاری ایسنا دو ورژن مختلف از این خبر منتشر کرده که من از نسخۀ اول آن در این مطلب استفاده کرده ام. ای کاش ایسنا پیش از انتشار این خبر، سراغی از زهرا نعمتی هم می گرفت، یا جواب زهرا نعمتی را نیز در این خبر می آورد و یا اصلا آن را منتشر نمی کرد. لینک به خبر دوم ایسنا (اصلاح شده)

*نگین حسینی، روزنامه نگار، فعال حقوق معلولیت
#زهرانعمتی #پارالمپیک