دروغهای افسردگی را باور نکن! ترجمه و تدوین: نگین حسینی، روزنامه نگار
«در آن لحظه احساس کردم تنهاترین آدم روی زمینم… در سرمای منجمدکنندهی فوریه روی بالکن جلوی خانه ایستاده بودم. خواهرم الیتا یادداشتی به این مضمون روی در چسبانده بود: «اِلِنی، اگر تو اولین نفری هستی که اینجا میایی، لطفا به زیرزمین نیا. فقط به اورژانس ۹۱۱ زنگ بزن. نمیخوام منو این شکلی ببینی. دوستت دارم. عشق، آلیتا.» – خواهرم عینِ همین نوشته را روی در پشتی خانه هم چسبانده بود. الیتا حتی در بحبوحه افسردگی شدیدی که داشت، میخواست مرا از مواجهه با صحنهی خودکشیاش و وحشت ناشی از آن مصون نگه دارد. من روی بالکن جلوی در خانه ایستاده بودم و از سرما و وحشت میلرزیدم. فقط این نبود که احساس تنهایی کنم؛ حس میکردم در خلاء رها شدهام و هرچیزی که میشناختم، از من گرفته شده بود. ناگهان دنیا مکان بسیار وسیعی شده بود و من خیلی خیلی خیلی تنها بودم. پس از اینکه گویی عمری بر من گذشت، ماموران پلیس گفتند: “الیتا مرده است”. پیامد چنین خبر ناگواری، لحظهای بود که دریافتم فقط یک موضوع اهمیت دارد: واقعیت. من باید صادق میبودم، باید واقعیت را میگفتم.» النی با مطلبی که در مورد نحوهی فوت الیتا نوشت و در مراسم ختمش برای همگان خواند، به یکی از سرتیترهای اخبار این روزها در امریکا تبدیل شده است. خواهرش الیتا ۳۱ ساله، معلم مدرسه کودکان با نیازهای ویژه بود. به گفتهی النی، «او دختری خونگرم، بخشنده، و بانمک بود که همه دوستش داشتند. اما متاسفانه کشمکش الیتا با افسردگی سبب شد که نتواند درخشش درونی خودش را ببیند و نتوانست ببیند که همه چقدر دوستش داشتند و او چقدر ارزشمند بود.» پس از خودکشی الیتا، النی تصمیم گرفت به جای ساکت ماندن و پنهان کردن افسردگی و خودکشی که در جامعه “ننگ” و “ناپسند” شمرده میشوند، با صدای بلند در مورد افسردگی خواهرش حرف بزند و بگوید که این مشکل سرانجام به خودکشی او منجر شد: «وقتی نشستم تا مطلبی در گرامیداشت خواهرم برای مراسم ختمش بنویسم، میدانستم که خط اول فقط باید واقعیت را بگوید: “الیتا مِیِر پینو، ۳۱ ساله، ساکن دولوت، ایالت مینه سوتا (و پیش از آن ساکن شیکاگو، ایلینوی) روز ۲۰ فوریه ۲۰۱۶ به دلیل افسردگی و اقدام به خودکشی، از دنیا رفت.” من خواستم به همه، به دوستان، خانواده، دانشجویان، و همکارانم بگویم که دلیل مرگ خواهرم افسردگی و خودکشی بود. به آنها گفتم که خواهر شوخ طبع، مهربان، بخشنده، اهل کمک، بامزه و دوست داشتنیام نتوانست همهی این صفات خوب را در خودش ببیند و همین بود که او را کشت. به آنها گفتم که افسردگی الیتا، سنگری غیرقابل نفوذ در او ایجاد کرد که مانع ورود نور، و مانع پذیرفتن عشق دوستان و خانواده شد. تنهایی و وحشت من روی آن بالکن، هیچ بود در مقایسه با انزوای محضی که افسردگی بر خواهرم تحمیل کرده بود. من باید واقعیت را میگفتم.» پس از آنکه مراسم ختم الیتا برگزار شد، خبرنگاران محلی یکی پس از دیگری سراغ النی رفتند تا در این باره بیشتر بشنوند. با انتشار ماجرای این دو خواهر، رسانههای بزرگتر امریکا نیز این اتفاق را پوشش خبری دادند تا مرگِ الیتا، فرصت بزرگتری برای صحبت درباره افسردگی ایجاد کند. طنز تلخ این ماجرا این است که النی دکترای روانشناسی دارد و استادیار دانشگاه ویسکانسین است، اما با وجود ارتباط صمیمانه و نزدیکی که با خواهرش داشت، نتوانست او را از ورطهی افسردگی بیرون بکشد: «افسردگی خواهرم با تمایل او برای پنهان نگه داشتنِ این راز و مخفی کردنش از همگان، تشدید شد. من نتوانستم خواهرم را نجات بدهم. نتوانستم در کشمکش او با افسردگی، کاری بکنم. الیتا از چنگ من لغزید و رفت، و من نمیتوانم او را دوباره برگردانم. فقط میتوانم از مردم خواهش کنم که در شرایط بروز افسردگی، دنبال کمک و درمان باشند. من فقط میتوانم در مورد افسردگی حرف بزنم و دیگران را به این بحث دعوت کنم. میتوانم به کسانی که گوش میدهند، بگویم که افسردگی دروغ میگوید. من میتوانم واقعیت را بگویم. دروغهای افسردگی فقط در انزواست که جان پیدا میکنند. اگر مجالی برای آشکار کردن این دروغها پیدا شود، ماهیتِ خودشان را نشان خواهند داد. افسردگی به خواهرم دروغ گفته بود. به او گفته بود که او هیچ ارزشی ندارد. که سربار است. که قابل دوست داشتن نیست. که لیاقت زندگی کردن ندارد. میتوانم تصور کنم که این دروغها شبیه برفکی مداوم روی زندگیاش افتاده بود و مدام تکرار میکرد که او چقدر او بیارزش است! پس از سالها دروغ و شکنجه، خواهرم فکر میکرد که افسردگی به او راست گفته است. در مطلبی که برای من و والدینمان بجا گذاشت، نوشته بود: “ناراحت نباشید؛ من ارزش ناراحتی شما را ندارم”. او کاملا اشتباه میکرد.» از خودکشی الیتا دربیستم ماه فوریه (اول اسفند ۱۳۹۴) تا امروز، النی پینو مشغول اطلاع رسانی در زمینه افسردگی، پنهان کردن افسردگی، لزوم صحبت درباره افسردگی، پیامدهای افسردگی و انزوا، و ضرورت درخواست کمک و درمان، بوده است. علاوه بر این، النی یک بورس تحصیلی به نام خواهرش الیتا در دانشگاه او راه اندازی کرده است: «افسردگی دروغ میگوید. من باید واقعیت را بگویم. و واقعیت این است: خواهرم فوق العاده بود. او منشاء زندگی بود و فقط با بودنش، زندگی مرا میلیونها بار بهتر کرد. هر وقت نیازمند کمک بودم، هروقت مشکلی داشتم، هروقت افسردگی و اضطراب بر من غلبه میکرد، الیتا کنارم بود. هروقت روز خوبی داشتم، باید آن را با او قسمت میکردم. او تکیهگاه من بود. من و الیتا چنان رابطهی نزدیکی داشتیم که دیگر من هیچ وقت آن را نخواهم دید. اما واقعیت این است: تو ارزشمندی. تو ارزش داری. تو را دوست دارند. به صدای کسانی که دوستت دارند، اعتماد کن. اعتماد کن به آنها که یکصدا میگویند: تو اهمیت داری. افسردگی دروغ میگوید. ما باید واقعیت را بگوییم.» #افسردگی#خودکشی#استیگما
شرح عکس: النی (راست) و خواهرش الیتا (چپ)