علی الفت نیا، ورزشکار پرش طول نتوانست بیشتر از دو جمله به “پارالایو” بگوید. کلامش کوتاه بود اما زخم زد به دلم: “دنیا تا حالا رو سرتون خراب شده؟ الان اینطوریَم به خدا”
باور من هر چه که باشد، در این لحظه به کار علی الفت نیا نمیآید اما ای کاش بداند که برای من و خیلیها چون من، پارالمپین شدن مساوی گرفتن خوشرنگ ترین نشانهاست، حتی اگر قهرمان ما دست خالی برگردد. من این را برای دلخوشی او یا از روی تعارف نمیگویم. پارالمپیک پر از لحظههایی است که یکی اشک شادی میریزد و دیگری اشک غم. برای بسیاری از ورزشکاران، مدال پارالمپیک نه فقط اعتبار شخصی و اجتماعی میآورد، که پشت سر آن، پاداش نقدی، جایزهها و تقدیرها نیز هست. در عرصهی قهرمانی، مدال یعنی پول، یعنی درآمدی که چهار سال نداشتی، که چهار سال زندگی و کار و خانوادهات را فدای آن کردی، که چهار سال رنج تمرین فشرده و دوری از عزیزانت را به جان خریدی تا پاداش قهرمانی را به زخمی از زندگیات بزنی. و وقتی مدال از دست میرود، نه پاداشی هست و نه تقدیری… پارالمپین میماند و روزهای تنگدستی. باور من هرچه باشد، دستکم حالا به کارِ علی الفت نیا نمیآید.
این روزها که ریو پایتخت عشق جهان است، قطب نمای ذهن و جانم صبح تا شب، جنوب را نشانه میرود. حین مشغلههای روزمره، حتی در شلوغ ترین لحظهها، پارالمپیک در پس ذهنم است. این رویداد برایم فراتر است از مدال و مقام که البته جای خرسندی هم دارد. اما من پارالمپیک را در کلیتی بزرگتر میبینم. اینکه آدمهایی پیدا میشوند که از دایرهی قضاوتهای من و توی غیرمعلول فراتر میروند و “میتوانند” روی تواناییها و توانمندیشان تمرکز کنند، همواره برایم تامل برانگیز است. افراد دارای معلولیت عموما به هر چشمی دیده میشوند جز آن نگاهی که خودشان به خودشان و وضعیت جسمیشان دارند. این حرف، برداشت شخصی من نیست. صدها تحقیق در دنیای “مطالعات معلولیت” از زبان و از نگاه افراد معلول نشان داده که تجربهی زیستی با معلولیت مشکلات خودش را دارد اما آنچه که این شرایط را بسیار سخت و گاه غیرقابل تحمل میکند، نه خود معلولیت، که برداشتِ افراد غیرمعلول از این تجربهی زیستی است. روزی یکی از دوستانم که معلولیت جسمی شدیدی هم دارد، به من گفت “من با معلولیتم مشکلی ندارم، با نگاه مردم به خودم مشکل دارم” و البته این فقط نظرِ او نیست؛ حرف صدها و هزاران فرد معلولی است که پیش از فکر کردن به محدودیتهای جسمی خود، باید به مصافِ برداشت نادرست ما از موضوع معلولیت بروند و با نگاههای ترحم آمیز و زبانِ نیشدارِ غیرمعلولان کنار بیایند. این نه قصهی یکی دو روز، که ماجرای یک عمر زندگی با معلولیت است؛ یعنی یک عمر زندگیِ پررنج با زخم زبانِ این و آن، و نگاههای نادرستشان.
پارالمپیک از این رو برای من ارزشی ورای مدال دارد که نشان میدهد آدمی تا چه اندازه میتواند “توانمند” باشد که نه فقط با محدودیتهای فیزیکی خودش کنار بیاید، بلکه چشم و گوش و هوش و پنج حس خود را به روی تک تک نگاهها و حرفها و قضاوتها و دلسوزیهای بیجا ببندد و فقط و فقط متمرکز شود روی یک هدف: “جای دیگری هست که توانایی دارم و میخواهم با آن زندگی کنم، و نه فقط با معلولیتم”.
اما هر چه باشد، پارالمپیک دنیای رقابت حرفهای و کسب و کار حرفهای است. ای کاش پاداشِ همهی پارالمپینها برابر و البته قابل توجه بود!
*نگین حسینی؛ روزنامه نگار، فعال حقوق معلولیت
نتایج روز ششم:
غلامرضا رحیمی ورزشکار تیرو کمان، چهارمین مدال طلای ایران را به ارمغان آورد
ابراهیم رنجبر در رقابتهای انفرادی تیر و کمان مدال برنز گرفت
پیمان نصیری در رقابتهای دو ۱۵۰۰ متر به مدال برنز رسید
محمد فتحی گنجی در پرتاب نیزه چهارم شد
سامان رضی در رقابت های وزنه برداری دسته۹۷ کیلوگرم چهارم شد
علی الفت نیا از صعود به فینال رقابت های پرش طول بازماند